Pahra پهره

news about balochistan

Tuesday, October 31, 2006

گوشتگین سوج منتگین گالان

سوج
شاعر :دادمحمد درازهی
گرد آورنده : حاجی محمد صالح درازهی
داد محمد درازهی فرزند گاجیحان متولد ۱۲۹۸ هجری شمسی در روستای مورتی بخش بم پشت از
توابع شهرستان متولد شده است . بعلت عدم وجود مدارس در منطقه اعم از دینی و دولتی از نعمت
سواد محروم بودند. به سال ۱۳۲۱ در سن ۲۳ سالگی به روستای کنت از توابع شهر هیدوچ هجرت و به
کار کشاورزی مشغول شدند.
خلاصه زندگی نامه گرد آورنده کتاب سوج (حاجی محمد صالح درازهی)
حمد گو یم من خدا را هر زمان و هر مکان
هرکه خواهد شرح حالم می کنم اینک بیان
در جنوب شرق ایران ساکنم روستای کند
هم قرین شهر سوران در حدود سی و اند
در زبان قوم بلوچم طائفه درازهی
والدم از مُلک بم پشت کرده هجرت وانگهی
سال هجری یک هزار و سیصدوسی بود و پنج
من به دنیا آمدم آمیخته دیدم رنج و گنج
بود معروف والدم در نزد قوم شیرین کلام
در زمان خود گذاشت بر بی سوادی سنگ تمام
شاعر خوش نام و معروف در زمان خویش بود
فاقد علم و سواد بود شعر الهام می سرود
پرورش یافتم به اندر خانه آن نیک نام
در جوار رحمت حق عالی باد او را مقام
ذوق شعری را از او در کودکی آموختم
مثل پروانه به دورش آن زمان می سوختم
شاعر مرحوم درازهی بیشتر با مولوی حقانی ( درازهی) مشاعره داشتند.
انتشار کتاب شاعر در دو بخش می باشد : گوشتگین سوج به معنی پند و نصایح و دوم منتگین گالان به
معنی ادبیاتی که از آن مرحوم به جا مانده.
وفات : در پانزدهم دی ماه ۱۳۶۱ در عمر ۶۳ سالگی در روستای چاهان که همجوار زادگاهش ذار فانی را
وداع گفت . روحش شاد و یادش گرامی
چــار چــیــز خـدا مرد را مدنت پــــه بــوتــن واکـی بـرنـت
نـــاد لــسرین جـــــــــاه ءُ دوار بــی لـیـکئین برات و گُـهار
نـــرمــی مـبـیـت مـرد ســگار دور مُـلکی بی آپین کـشار
زالـــــــی نـسـارء کـــم کـنــت بــراتی دپی جست نـکنت
زهـمی من جنگ ء بـژن کنت کیلگ جــوی فـضلی ندنت

سنی ها درایران شهروندان درجه دوم
http://hizbulfurqan.mihanblog.com/
سنی ها درایران شهروندان درجه دوم
زمامداران ایران که سرمایه های عظیم ملی ودستگاه های وسیع تبلیغاتی وارتباط جمعی را بطورمطلق در اختیار وانحصار خویش دارند، افراد هزارچهره ای هستند که ازپشت تریبون دم از آزادی بیان وعقیده وتساوی حقوق میان شیعه و سنی وتک تک شهروندان میزنند ولی درعمل مشوق ومروج اختلافند وهیچ حقی برای دیگران به جزقشرخاصی از "خودیها" قائل نیستند.
تجربه بیش ازدو دهه ازانقلاب نشان داده است که جناح های حاکم برسرنوشت مردم همگی یک هدف ویک ایده را دنبال میکنند وآن انحصارقدرت وسرکوب وحشیانه مخالفین استبداد ولایت فقیه است، ودرراستای پاک سازی قومی ومذهبی کسانی که خارج ازچنبره قدرت بسرمی برندهمه گروه های حاکم اشتراک عمل دارند.
حاکمان مستبد ایران که ایده "هرکه با ما نیست ازما نیست" را سرلوحه عمل خویش قرارداده اند، با فعالیتهای ضد بشری وضد اخلاقی وبا ترور وایجادوحشت چه در داخل وچه درخارج ازکشور درسدد تحمیل عقاید قرون وسطائی خود برسایردگراندیشانند.
رفتارقیم مآبانه تاجران مذهبی رژیم درامورمذهبی اهل سنت ایران تاب تحمل وبردباری را ازآنان ربوده وکارد را به استخوان رسانده وزندگی رابرکام یک ملت تلخ کرده است.
ولایت سالاران ایران که ازفضای بازسیاسی وآزادی بیان هراسناکندهیچ حقی برای سایرین به ویژه اهل سنت قائل نیستند ودرراستای تضعیف آگاهی سیاسی مردم گام برمیدارند وبا تحمیق توده ها واستفاده ابزاری وسوءاستفاده ازدین همچنان برمسند قدرت باقی اند.
آنچه که وحشی گریها وبی عدالتیها وخودکامگی های عمال حکومت را تقدیس وتوجیه مینماید، تعصبات خشک مذهبی وماهیت وشیوه استبدادی نظام ولایت مطلقه فقیه است;چرا که ولایت فقیه یعنی استبداد مطلق، یعنی حل شدن دین وعقیده وآزادی واراده ملت درخودخواهی های ولی فقیه، واقعیت آن است که نظام استبدادی ایران هیچ حق وحقوقی برای کسانی که خارج ازچارچوب ولایت سالاران قراردارند، قایل نیست وتبعیض ها واجحاف ها وتفتیش عقاید وحتی ترورها، نمادیست ازاهداف واقعی رژیم.
با تفتیش عقاید وتبلیغات مذهبی درگزینشها وادارات دولتی، اهل سنت راازحقوق مسلم سیاسی، فرهنگی، اجتماعی وحتی اقتصادی شان محروم ساخته اند.
وحتی جناح به اصطلاح، اصلاح طلب هم حاضرنگردید که یکی ازنمایندگان اهل سنت درمجلس ششم آقای جلالی زاده که پس ازعبور ازصافیهای شورای نگهبان وارد مجلس گردیده بود، عضو هیئت رئیسه مجلس گردد. واین درحالی است که اهل سنت یک سوم(3/1) جمعیت ایران را تشکیل می دهند.
اهل سنت عموما درنوارمرزی ایران ودرمناطق ذیل زندگی میکنند که این خود بیانگر ستمشاهی های دوران صفویه میباشد:
1- استان خراسان:
صالح آباد، جنت آباد، تربت جام، تایباد، خاف، گزیک، درمیان، نوغاب، طبس مسینا درنوارمرزی افغانستان.ومنطقه راز وجرگران ازتوابع قوچان درنوارمرزی ترکمنستان.وسرخس ونواحی آن.
2- ترکمن صحرا:
گنبد کاوس، آزاد شهر، آق قلعه، بندرترکمن،گمیشان و... واقع درشمال ایران- کناره های دریای خزر.
3- بلوچستان:
زاهدان، سراوان، گش، خاش، ایرانشهر، چابهار. نوارمرزی پاکستان.
4- منطقه طالش:
واقع درغرب دریاچه خزر.
5- استان کردستان:
سنندج، مریوان، سقز، بانه. غرب ایران.
6- آذربایجان غربی:
نقده، پیرانشهر، اشنویه، مهاباد، سردشت.درنوارمرزی عراق.
7- استان هرمزگان:
بندرعباس، بندرلنگه، بستک، جزیره قشم. واقع درسواحل خلیج فارس ودریای عمان.
علاوه برمناطق فوق که اهل سنت درآنها دراکثریت بسرمیبرند. درشهرهایی مثل تهران، مشهد، شیراز، اصفهان، گرگان، ساری، قائم شهر، ارومیه، سلماس، بیرجند، زابل.
اهل سنت ازجمعیت چشم گیری برخوردارمیباشند که درتهران نیزحدود 500 هزارنفرازاهل سنت زندگی می کنند ولی متاسفانه ازداشتن مسجدی برای ادای نمازمحروم هستند ونمازهای جمعه وعیدین را درسفارت پاکستان ادا می کنند.
ازبدو انقلاب تا کنون بدترین ظلمها واجهاف ها درحق اهل سنت روا داشته شده است وبسیاری از رهبران اهل سنت ترور و اعدام شده اند.(که طی مقاله ای جداگانه به آن پرداخته خواهد شد). واین روند کماکان ادامه دارد.
بنا به ساختارنظام وقانون اساسی وضع شده مجلس خبرگان، سنیها عملا به عنوان شهروندان درجه دوم شناخته شده اند وهیچ حق وحقوق سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...برخوردارنیستند وهیچ وقت یک فرد سنی نمیتواند رئیس جمهور ویا وزیر ویا حتی معاون وزیرباشد، چرا که بنا به اصل دوازدهم قانون اساسی، رئیس جمهور و وزرا باید پیرومذهب رسمی کشورو معتقد به اصل ولایت فقیه باشند.(مذهب رسمی درایران مذهب شیعه اثنی عشریه میباشد وبنیانگذار این استبداد مذهبی شاه اسماعیل صفوی است که درسال 907 هجری قمری این پدیده شوم را به خاطر منکوب کردن اهل سنت به ارمغان آورد ودراین دوران خامنه ای با تاسی ازنیاکانش با تمام وکمال به اجرا درآورده است).
بعد از وفات آقای خمینی از آنجایی که ولایت خامنه ای مورد چالش قرارگرفت، به جای برآوردن خواسته های مردم براستبداد ولایت فقیه اعتقاد عملی به ولایت مطلقه فقیه را افزودند تا عرصه را برحق خواهان تنگ وتنگترنمایند و ولی خود کامه فقیه ازخود کامگی بیشتری برخوردار گردد.
ساختارنظام استبدادی ولایت فقیه از راس قدرت گرفته تا مقامات دون پایه نظام برای هیچ یک ازاقلیت های قومی ومذهبی حقوق عادلانه درنظرنگرفته و ازتساوی حقوق برخوردارنیستند وبه جای لیاقت وشایستگی وتخصص میزان وابستگی به نظام واصل ولایت درنظرگرفته میشود، وحتی اصلاح طلبان هم که درمواردی طبل رسوایی رژیم را نواختند وبت اطلاعات را شکستند، دربرابرحقوق پایمال شده سنی ها دم برنیاورند وبا محافظه کاران همنوا وهم صدا گشته اند، چرا که مراجع تقلید شیعه ازبکارگیری متخصصین سنی درمناصب ومقامات کشوری همچون معاون رئیس جمهور،وزارت، معاونت وزیر، استانداری، سفیر وهیئت رئیسه مجلس شورا، ابا میورزند وشدیدا با این کارمخالفت می کنند وآن را مخالف مصالح استبدادی خود می انگارند.
حکومتگران ظالم ایران وایادیشان توان خویش را بکارمیبرند تا ساختارجمعیتی را درمناطق سنی نشین به نفع عمالشان تغییردهند وسعی برآن دارند تا منابع اقتصادی سنی ها را محدود ومحدودترسازند واهل سنت را درتنگنای اقتصادی شکننده ای قراردهند وحتی در واگذاری زمینهای شهری مثل شهرهای تایباد- تربت جام- خاف- زاهدان- چابهار و... که عموما ازاهل سنت اند و در دوران سیاه انقلاب غصب ومصادره شده است، به جای واگذاری به بومیهای سنی به اهل تشیع که عموما ازمشهد، اصفهان، یزد و... به آنجا آورده شده اند، واگذارمی گردد.
ولایت سالاران با ماهیت تروریستی وسنی ستیزی که دارند، به خاطرتضعیف مذهب اهل سنت درمراسم دینی ، مذهبی وامورحوزه های اهل سنت مداخله می کنند.
ودرهمین راستا مرکزی بنام مرکزبزرگ اسلامی درکردستان وشورایی بنام شورای هماهنگی مدارس اهل سنت درخراسان، مشهد، بلوچستان و زاهدان دایرگردیده است ودست اندرکاران این مرکزوشورا که ازدفترخامنه ای وحوزه علمیه قم به این کارگماشته شده اند با کمال وقاحت درعزل ونصب ائمه جمعه وجماعات ومدرسین دینی اهل سنت ومواد درسی طلاب مستقیما مداخله می کنند.
برای سخنرانان به ویژه ائمه جمعه خط ومشی تعیین می کنند وبا قراردادن ضبط صوتی درپیش روی سخنرانان وتحویل نوارضبط شده به اطلاعات ائمه جمعه را واداربه خود سانسوری می نمایند تا ازبیان حقایق چشم پوشی نمایند ویا اجبارا به وصف وتمجید حکام ستمگربپردازند.
خود کامگان ایران تمام توان خویش را به کاربرده ومی برند تا روشنفکران جامعه به ویژه روحانیون اهل سنت بلی گوی دستگاه ولایت سالاران باشند ویا لااقل دربرابراعمال فاشیستی وضد مذهبی عمال رژیم وهتک حرمت ها دم بر نیاورند وبا بی تفاوتی نظاره گرانواع اجحاف ها و حق خوریها وحق کشیها باشند.
و حتی درمواردی ازروحانیون اهل سنت خواسته شده تا اعمال ضد اسلامی ضد انسانی وضد اخلاقی عمال رژیم را ازقبیل تخریب مسجد جامع شیخ فیض مشهد وبه خاک وخون کشاندن نمازگزاران بی دفاع مسجد جامع مکی زاهدان تایید وتوجیه نمایند ودرغیرآن راهی جزچوبه دارویا سیاه چالهای مخوف ، وجود ندارد، زیرا ولایت سالاران نظام استبدادی خویش را صبغه دینی داده ومخالفان عقیدتی، فکری و سیاسی خویش را با برچسب نا چسب محارب ومفسد فی الارض به چوبه دارمی سپارند وهتک حرمت مخالفین نظام و ریختن خون آنان را مباح و جزو وظایف "انقلاب" به حساب می آورند.
قتلهای زنجیره ای درتهران وسایرشهرها، اعدام وترورهای بی رویه درداخل وخارج ازکشورنمونه ای ازعملکردهای وحشیانه این مستبدان اند.
جنایت کاران خون آشام با ظاهری عوام فریبانه وبا بکارگیری دستگاه های عظیم تبلیغاتی وحیف ومیل پولهای کلان نفت به جای مدرنیزه کردن اقتصاددرحال فروپاشی کشوربوده وسعی برآن دارند تا نظام سراپا استبدادی خویش را به عنوان الگو و مدل یک حکومت ایده آل به جهان اسلام معرفی نمایند وحال آنکه درخت به ظاهرتنومندشان ازداخل پوسیده است ونسل انقلاب به پاخاسته است زیرا دستهای سردمداران ایران تا مرفق آلوده به خون هزاران نفربی گناهیست که آه وناله آنان مظلومانه دربیغوله نظام خفه شده وضجه یتیمانشان دربطن استبداد خون آشامان ایران گم شده وهیچ گونه انعکاسی نیافته است.
عمال سیاه چهره ایران ازبدوانقلاب سیاه تا به حال علاوه بر روشنفکران ملی، عده ای از روشنفکران و رهبران اهل سنت را به عناوین مختلف ترورو اعدام نموده اند که خود نوشته ای دیگر را می طلبد که درفرصت ممکن به آن
پرداخته خواهد شد.

انا لله و انا الیه راجعون
بار دیگر دست خفاشان خون آشام ولایت فقیه به خون جوانان اهل سنت ایران آغشته شد .
صبح امروز دوشنبه ۸ آبان ساعت ۳۰/۸ دقیقه در خیابان بزرگمهر زاهدان ۳ تن از مبارزین جند الله بنامهای عبدالحمید سراوانی ،احمد دهمرده و بهزاد نارویی و ۳ تن دیگر از طایفه کهرازهی در ملا عام اعدام شدند.
به خانواده این عزیزان ،همرزمان و ملت غیور اهل سنت که هر از چند گاهی شاهد اعدامهای ظالمانه ای در مناطق خود هستند تسلیت عرض می کنیم و یاد آور شده که ان شاء الله مبارزین سازمان حزب الفرقان اهل سنت ایران در کنار دوستان به مبارزه خود ادامه می دهد و انتقام دوستان از دست رفته مان را ان شاء الله در اسرع وقت خواهیم گرفت.
این مبارزه چنین روزهایی را می طلبد پس با آگاهی قبلی ؛خودمان را فدای آرمانهای خویش خواهیم نمود

Monday, October 30, 2006

اطلاعیه سازمان جندالله ایران


بسم الله الرحمن الرحيمبدينوسيله سازمان جندالله ايران به اطلاع عموم مردم بلوچستان و ايران مي رساند كه دلاوران اين سازمان در نخستين ساعات بامداد دوشنبه مورخ 8 آبان در طي عملياتي در حوالي شهر سراوان با نيروهاي مرصاد (نيروي انتظامي) درگير شدند و پس از مدتي تبادل آتش موفق به وارد كردن تلفات سنگيني به آنان شده و مقادير قابل توجهي سلاح و مهمات به غنيمت گرفته شد .در اين عمليات يك خودروي نيروي منفور رژيم آخوندي منهدم شده و چندين نفر از مزدوران رژيم به هلاكت رسيدند و خودروهاي ديگر رژيم پس از ناتوان يافتن خود در روياروئي با مبارزان بلوچ از محل درگيري بزدلانه گريختند. از تلفات و زخميهاي خودروهاي ديگر كه موفق به گريز شدند اطلاع دقيقي در دست نيست. مبارزان سازمان پس از اتمام موفقيت آميز اين عمليات با صحت و سلامت كامل به پايگاههاي خويش بازگشتند.سازمان جندالله ايران به اطلاع مي رساند كه سه تن از مبارزان سازمان با نامهاي عبدالحميد اسپندكي سراواني و احمد دهمرده و بهزاد ناروئي كه دو سال پيش دستگير شده و اين مدت را در زندان اوين تهران حبس بودند امروز ساعت 8:30 در شهر زاهدان خيابان بزرگمهر ( محلي كه دو سال پيش دو خودرو از نيروهاي ويژه رژيم منهدم شده و ده پاسدار مزدور توسط رزمندگان سازمان به هلاكت رسيدند) در ملا عام اعدام شدند .سازمان شهادت اين دلير مردان را به ملت شريف بلوچ و خانواده شهدا تبريك گفته و شكي نيست كه اعدام اين دلير مردان كه مردانه جنگيدند و مردانه به دار كشيده شدند روح آزادگي و آزادي خواهي را در ملت تقويت نموده و به عمر ننگين اين رژيم پليد پايان خواهد داد.آري خون سرنوشت ملتها را تغيير داده و آنها را از بند اسارت و ذلت رهانيده و به قله آزادي و عزت و سربلندي مي رساند و ما آنقدر خون خواهيم داد و خون خواهيم ريخت كه نهال پژمرده آزادي سيراب گردد. سازمان جندالله ايران همچنين به اطلاع مي رساند كه رژيم ظلم آخوندي امروز ساعت 6:30صبح در شهر زاهدان باري ديگر جنايتي هولناك مرتكب شد و 3 نفر از جوانان بيگناه بلوچ از طايفه كهرازهي را در ملا عام به دار آويخت.سازمان جندالله ايران اين نسل كشي رژيم آخوندي را در بلوچستان به شدت محكوم كرده و تصريح مي كند اين گونه جنايات رژيم و ريختن خون بي گناهان و اعدام جوانان مظلوم ملت بلوچ نه تنها موجب ايجاد رعب و وحشت در ميان جوانان غيور و مبارز بلوچ نخواهد شد بلكه عزم آنان را راسخ تر و قدمهايشان را در راه مبارزه براي نابودي رژيم ظلم آخوندي ثابت تر خواهد كرد.سازمان اين حادثه دردناك را به خانواده هاي اين شهيدان تسليت عرض نموده و از خداوند متعال استقامت و صبر را براي بازماندگان مسئلت دارد.سازمان جندالله ايران تاكيد مي كند خون پاك اين جوانان بي گناه هرگز پايمال نخواهد شد و قاضي دادگاه و تمامي مسئولين و مزدوران رژيم بايد بدانند كه پاسخي خونين به اين جنايات داده خواهد شد و سرزمين بلوچستان شاهد تاسوكي هائي به مراتب وحشتناكتر و هولناكتر خواهد بود.سازمان جندالله ايران 8 آبان 1385

Sunday, October 29, 2006

سازمان جندالله و جنبش ملی بلوچستان!
سازمان جندالله که به لحاظ تاريخی بسيارجوان است، با دوعمليات بزرگ نظامی يکی در اطراف جالق ويگری درجاده بين زابل ـ زاهدان که به عمليات تاسوکی شهرت يافت، درابعادی گسترده چه درايران وچه درکشورهای خارجی مطرح گشت. مبارزين جندالله دردوعمليات ياد شده موفق شدند تا شمارقابل توجهی ازمزدوران رژيم جهل وسرکوب جمهوری اسلامی ايران را به هلاکت برسانند وتعدادی را نيزبا خود به گروگان ببرند.
مردم بلوچ درطول 27 سالی که ازعمرننگين جمهوری اسلامی ايران ميگذرد، به هيچکدام ازابتدائی ترين خواسته های انسانی خود نرسيده اند. اعتياد بيداد ميکند، بيکاری وبی روزگاری حد ومرزنمی شناسد، بلوچها قصداً ازادامه تحصيل بازداشته ميشوند، مسئولين تهرانی وزابلی آگاهانه بلوچها را ازاداره جات دولتی پاکسازی کرده وبرطبق بخشنامه های محرمانهُ خويش ازاستخدام بلوچها با شدت هرچه تمامترجلوگيری کرده و.... ودر يک کلام با مسئله بلوچ وبلوچستان برخوردی به مراتب بد ترازآنچه صهيونيستها با فلسطينيان دارند، بعمل می آورند.
عوامل رژيم تهران که برتمامی پستهای دولتی بلوچستان تکيه زده وبه مکيدن خون بلوچهای ستمکشيده مشغولند، بيشرمانه دم ازوحدت بلوچ وغيره ميزنند. ديد کثيف اين اقليت حاکم که پشتوانه ضد مردمی تهران را با خود يدک ميکشند، اينست که بلوچها را به سکوت مطلق وادارند وازآنان به حيث برده وغلام کارگيرند. والا وحدت وبرابری درحتی ادبيات تحميلی فارسی نيزتعريفی غيرازاين دارد. اينکه به بلوچها بگويند که " تحصيل برای فرزندان شما مفيد نيست، اشتغالتان دراداره جات دولتی به صلاح مملکت نمی باشد، بلوچها نبايد دراموربلوچستان دخالت کنند، زبان بلوچی وفرهنگ وسنن ملت بلوچ بی ارزشند و..." وحدت پديد نخواهد آورد.
بربسترچنين شرایطی، آقای عبدالمالک بلوچ(ريگی) رهبرسازمان جندالله که ديگرتوان مشاهده ظلم وبيعدالتيهای مزدوران رژيم تهران را نداشت وخود نيزقربانی جنايات آنان شده بود، مردانه اسلحه به دست گرفت وبا ملت ستم کشيده خويش عهد بست تا درراستای رهائی آنان دمی ازپای ننشيند. حمايتهای مادی ومعنوی اکثريت مردم به جان آمده بلوچ ازستم مزدوران رژيم درتمامی مناطق بلوچستان، ازسازمان جندالله، بخصوص پس ازعمليات قهرمانانه تاسوکی نشانه بارز نفرت وانزجارملت بلوچ ازمسئولين ودست اندرکاران دولتی دربلوچستان است.
سازمان جندالله، قصد خويش را ازبرافراشتن پرچم مبارزه برعليه جمهوری اسلامی ايران، پايان بخشيدن به ستم های ملی ومذهبی دربلوچستان اعلام داشته است. رفع ستم ملی ـ مذهبی خواست هربلوچی ميباشد وهرحزب وسازمانيکه درجهت محو و از ميان برداشتن اين بيعدالتيای اجتماعی دربلوچستان مبارزه کند، طبيعتاً ازسوی اقشارگوناگون مردم بلوچ حمايت خواهند شد.
زمانيکه رژيم تهران آشکارا دريافت که باگذشت بيش ازيک ربع قرن، دربلوچستان منفورخاص وعام است، قاتل مشهورزندانيان سياسی، آخوند ابراهيم نکونام را ازتهران به بلوچستان اعزام داست تا ازمردم بلوچ انتقام بگيرد. نکونام جنايتکار، درطی ماههای گذشته صدها جوان بلوچ را بدون کوچکترين جرمی به جوخه های اعدام سپرده ويا درکوچه وخيابان به رگبارگلوله بسته وازپای درآورده اند.
باندهای گوناگون سرکوبگررژيم، هم اينک بلوچستان را به زندانی وسيع تبديل ساخته وهمه روزه برجنايات خويش می افزايند. آنان نيک ميدانند که به تنهائی و صرفاً با تکيه به نيروهای مزدور وارداتيشان به بلوچستان، قادر به سرکوب جنبشی که ريشه درواقعيتهای عينی منطقه دارد نخواهند شد، لذا به جاسوسان وعوامل مزدورمحلی خود روی آورده وهمگی را درراستای ضربه زدن به نيروهای مسلح مترقی ومردمی بلوچ، بخصوص مبارزين سازمان جندالله بسيج کرده اند.
جاسوسان بلوچی که با دريافت مبلغی ناچيز، تن به خيانت برعليه ملت بلوچ ميدهند، بايد از تجارب نکبت بارمزدورانی که جهت قتل دادشاه با عوامل حکومت پهلوی دست همکاری درازکردند، عبرت بگيرند ونفرت وانزجارابدی مردم بلوچ را متوجه خويش نسازند. اين رژيم دوست هيچ بلوچی نبوده ونخواهد بود وبا توجه به ماهيت جنايتکارانه ای که دررابطه با مسائل داخلی وبين المللی دارد، رفتنی است. هيچ ديکتاتوری درجهان ابدی نخواهد بود، اينرا همگان میدانند.جندالله، سازمانيست ملی ومترقی که بخاطرکسب حقوق غصب شده ملت بلوچ مبارزه ميکند، ملتی که توسط حکومت مذهبی تهران به اسارت درآمده وهيچگونه نقشی درتعيين سرنوشت خود ندارد. بنابراين برتمامی احزاب وسازمانهای سياسی، نيروها وشخصيتهای ملی بلوچستان است که به هرنحوممکن ازآنان حمايت بعمل آورده وبدينترتيب به وظيفه ملی خويش عمل کنند. باشد تا رژيم جنايتکارجمهوری اسلامی ايران، درپيشبرد اهداف ضد ملی خود دربلوچستان ناکام بماند.

امير بلوچ۲۹ اکتبر ۲۰۰۶

ميدانم که اول هر جمله اي را با نام خدا آغاز ميکنند و بعد دعاي خير خويش را به مردم مي فرستند.
و من هم مي گويم به نام خالق يکتا ، به نام صاحب عدالت و آزادگي .
و اما ديگر دعاي خيري در کار نيست و بجايش دعای نفرين مي فرستم.
نفرين بر کساني که ما را در سرزمين خويش غريبه کردند .نفرين بر اهريمنان نفرين بر ظلم و نفرين بر کساني که سايه شوم بدبختي و نحوست را بر سر ما سايه افکندند..
آري مي خواهم بار ديگر شما را محرم اسرار و نوشته ها و دردها و رنجهايم نمايم و راز دل برايتان آشکار کنم.
و قصه اي ديگر از غصه هاي پر ا ز وا قعيت اين سرزمين پاک و نجيب و مظلوم را با شما بگويم.
قصه تحقير ، قصه تهديد ، قصه اي از برگ سياه تقدير ، قصه اي از کاشانه داشتن و آواره بودن قصه اي از لحظه تلخ نبودن.
نميدانم که هيچ براي شما اتفاق افتاده است که خود را در خانه خود غريبه احساس کنيد يا نه .
اما من هر روز مي بينم و هر روز با تمام وجود احساس مي کنم و در دل به حال زار خويش و مردمم زار زار ميگريم.
اشخاصي به عنوان نيروي انتظامی ، مرصاد ، بسيجي ، سپاهي و ......
که تعدادشان هم کم نيست و در يک کلمه مي توان خلاصه کرد سارقان مسلح .
سبز مي شوند و به هر بهانه اي گير ميدهندو به بهانه هاي مختلف سعي در تحقير آدم مي کننند .
تحقيري که وجودت را خورد مي کند ، و دردناک تر از همه اين است که همه اين اتفاقات بيبشتر براي اشخاصي اتفاق ميا فتد که با لباس سنتي و بر حق در خيابان و کوچه و بازار قدم ميزني.
و اين پست فترتان و عقده ايهاي روزگار آنان را به چشم آدمهاي اضافي مي بينند و وظيفه خود مي دانند که به هر طريق به انان گير دهند و غرور و شخصيت آنان را زير چکمه هايشان لگد مال کنند.
و آنان را در زير باران سوالات نابجا و نابخردانه اشان غرق کنند.
کي هستي ، از کجا مي آيي ، براي چه به اينجا قدم ميزني ، براي چه موهات بلنده ، واسه چي مو نداري.
و حتي پا را فراتر نهاده و به توهين هم قناعت نمي کنند و تفتيش بدني را شروع مي کنند مثل اينکه مجرمند واقعا که بي شرمي و وقاهت را ديگر از حد گذرانده اند.
به خوبي به ياد دارم که چند وقت پيش با يکي از دوستان در راه بازگشت از يکي از شهرهاي مرزي بودم که پليس آن منطقه که بلوچ هم بودجلوي ماشين ما را گرفت که شما ايراني هستيد و ما جواب داديم که نه ما بلوچ هستيم و پليس لبخندي زذ و گفت که برويد برادران.
اما همان روز وقتي از مرزگذشتيم و به قول معرو ف به خاک و سرزمين خود وارد شديم ، همه جا ترس از اينکه ماموران جلوي ما را مي گيرند و گير مي دهندو همه و همه فقط به خاطر اين هست که ما بلوچيم.
و همينطور هم شد. چون در يکي از همين به اصطلاح ايست بازرسيهايشان الکي گير دادند و وسايل ما را مورد تفتيش قرار گرفتند و هر چند دنبال احترام آن پليس در کشور بيگانه گشتم چيزي و شباهتي بين رفتارشان ديده نمي شد.
و تازه با تمام وجود فهميدم که يک نفر از جنس خودمان چگونه با ما رفتار مي کند.
حداقل به جرم قوم و نژاد ديگر مورد توهين و آزار و اذيت قرار نمي گيريم.
و با تمام وجود تحقير را حس کردم و آرزو کردم که اي کاش بلو چستان ما هم لااقل به اندازه انها آزادي داشت که ديگر در خانه خويش غريبه نباشيم.
آري دوستان من اين حسي است که لحظه به لحظه به ما تزريق مي کنند و سعي و برنامه آنان هم همنطور است که ما را در سرزمين خود غريبه کننند که هيچ نقشي در تعيين سرنوشت خويش نداشته باشيم .
همانطور که که هم اکنون اينگونه است.
و براستي ما هيچ نقشي در تعيين خويش نداريم.
به اميد روزي که ريشه ظلم و نژاد پرستي بخشکد و بلوچستاني براي بلوچ داشته باشيم و بلوچ در بلوچستان آزاد باشد
الف از پهره از دوستان دلاور
www.delavar32.blogfa.com

Saturday, October 28, 2006

چند نظر از نظرات دوستان خوبی که وبلاگ موسسه نگاران را مطالعه مینمایند.
یک جوان بلوچ:
با توجه به گردش سرمایه هنگفت در منطقه آزاد نمی دانم دلیل عدم توسعه شهر چابهار در چیست. با آنکه این برهانی روشن بر همگان است که چابهار دروازه طلایی به اسیای میانه میباشد. آنچه از همه مهمتر است نقش بسیار پایین تجار و کاسبان بلوچ در رویکرد توسعه منطقه ازاد چابهار است. دلیل عدم حضور اینان در این مهم چیست ؟؟؟
صادق :
دلیل تمامی این دلایل ریشه در مشکلات قدیمی دارد مشکلاتی که هم اکنون و در حال حاظر هم گربان گیر این مردم بوده و است و میباشد. سطح پایین سواد ـ فقر - عدم تامین معیشت مردم دلایل مهم این ناتوسعه هستند . ولی مهمتر از همه کم بودن نقش این مردم در مسیر توسعه پیرامون خود .
سوت و کور:
عدم توجه کافی مسولین به این منطقه در تخصیص اعبارات و ردیفهای اعتباری مناسب یکی از دلایل کم شدن روند توسعه است. مسولسنی که اگر بخواهیم از آنها انتقادی را بگویم به آنان برمیخورد اگر بخواهیم تعریفی از آنها بگویم میگویند کمه !!!!! همواره شاهدیم که طرحهای بزرگ به دلیل این کمبود اعتبارات در حال حاظر بدون تکلیف مانده اند . مانند بیمارستان بخش پلان چابهار که قدمتش را اگر بگوییم میشود خود یک اثر تاریخی بعد از انقلاب که دیوارش و پی ساختمان را ساختند و مابقی ساختمان خدابداند بودجه اش کجا رفت چه شد و چه گذشت؟؟؟!!!!
شهنام بلوچ:
هر گاه بخواهیم حرفی را بزنیم تعصباتمان را به رخمان میکشند که شما اینگونه هستید و آنگونه . اما خدا وکیلی مردم بلوچ کی و کجا در این سالهای جدید فرزندانشان را از تحصیل بر حذر داشته اند . مسولان محترم آموزش و پرورش به این بهانه های سعی در توجیه عملکرد ضعیف خود در منطقعه بلوچستان نداشته باشید. بیایید به جایی این حرفهای ناتوانتان به فکر از بین بردن مدارس کپری باشد . بیایید به فکر اصلاح سیستم اموزشیتان در این منطقه باشد . شما در کجایی دنیا دیده اید که معلمی هرگز در کلاس حاظر نباشد اما همیشه حضور او در اثبات گردد و حقوق بدون وقفه پرداخت گردد. کجا دیده اید که مدرسه ای با چهار کلاس را دو کلاسش را مدیر مدرسه برای زندگی کردن جدا نمایید. و دانش آموزان بالااجبار باید در دو شیف و با وضعی نامناسب در دوکلاس درس بخوانند. اقایان محترم چشمهاتون را باز کنید و همه جار ا ببینید.
دانشجو:
آقای ورنا بلوچ و دوستان:
سخن شما در مورد توسعه بلوچستان و اینکه تنها راه توسعه بلوچستان همت مردمان آن است . خیلی جالب و زیبا بوده است . درست است ما باید دست در دست هم بگذاریم و برای این مسله تلاش بکنیم.
از تمامی دوستانی که با نظرات ارزنده خود همواره راهنما و یاریگر ما هستند تشکر و قدر دانی مینمایم و امید دارم همواره ما را با راهنمایی های ارزنده تان یاریگر باشید.
فربا بلوچ
مسول بخش امار و اطلاعات
موسسه نگاران

Wednesday, October 25, 2006

بمپور
بمپور در 22 كيلو متري غرب ايرانشهر قرار گرقته است. رود خانه با اهميت بمپوركه ازكوه هاي شمال
شرقي ايرانشهر (ايرندگان ودامن) سر چشمه مي گيرد،
از جنوب بمپوربه طرف غرب جريان مي يابد ودر انتها به هامون جازموريان میریزد.
بمــــــــپور ناحيه ي جلگه اي است كه 510 متر ازسطح در يا ارتفاع دارد و ارتفاعاتي در حدود 1700 متر زمــــينهاي جنوبي آن را پوشانده است. آب و هواي آن به طور كلي گرم و نسبتا مرطوب است که از مراكز عمده‌ صادرات خـــــرما ، تره بار وغلات محسوب مي شود.
بمپور از چندين آبادي به هم پيوسته تشكيل شده است .از قدمت اين شهر اطلاع دقيقي در دست نيست و شهرت اين محل به خاطر وجود قلعـه بمپور است كه به عهدساسانيان تعلق دارد.
قلعه بمپور
موقعيت جغرافيايى:
شهرستان ايرانشهر - بخش بمپور – شمال غرب شهر بمپور-25کیلومتری غرب ایرانشهر
قدمت این قلعه به استنادبرخی منابع تاریخی به دوران ساسانیان می رسد وامروزه درردیف آثارتاریخی ایران به ثبت رسیده است.
خصوصيات معمارى: مصالح بكار رفته در اين قلعه خشت‏خام و گل رس بوده كه برروى يك تپه مصنوعى احداث شده است ديوارهاى غربى و شرقى در هر رأس داراى برجهاى استوانه‏اى مى‏باشند. از چهار برجك ديده‏بانى تنها دو برجك آن به ارتفاع 2 متر باقى مانده‏اند. در داخل قلعه يك رديف از اتاقهاى چسبيده به ديوار قلعه براى امور مختلف در نظر گرفته شده‏اند. يك حلقه چاه نيز در درون قلعه وجود دارد ارتفاع تپه مصنوعى كه قلعه روى آن قرار گرفته 80 متر است.
قلعه از سه قسمت تشكيل شده است: 1- قسمت انتهايى كه از ديوارهاى اصلى و درب‏هاى ورودى و خروجى و چند عدد برج و بارو براى حفاظت قلعه تشكيل شده است.2- قسمت وسط كه محل خانه‏هاى مسكونى بوده و داراى برج و بارو نيز بوده است.3- قسمت فوقانى كه ويژه فرماندهان و حاكم قلعه بوده و بيشترين نقش ديده‏بانى از برج و باروهاى اين قسمت به دليل ارتفاع زياد صورت مى‏گرفته است. در محوطه قسمت فوقانى چاهى عميق ديده مى‏شود كه اكنون پس از گذشت چندين سال پر نشده است. در گذشته در داخل چاه يك محوطه سنگ فرش بوده كه داراى سوراخى براى عبور نيروهاى قلعه در هنگام محاصره قلعه توسط دشمنان به خارج بوده است كه در حال حاضر بعلت حركت شن‏هاى روان و گذشت زمان مسدود شده، اما چاه به قوت خود باقى است. ديوارهاى شرقى و غربى آن داراى فاصله زيادى از هم مى‏باشند و در سمت جنوب به يكديگر نزديكتر هستند و ضلع جنوبى در واقع كوچكترين ضلع قلعه است. هر طرف داراى برجى استوانه‏اى بوده كه روى هم ده برج بوده‏اند. بزرگترين برج قطرش به هشت قدم مى‏رسد و توپ در اين مكان قرار داشته است. ديوار اصلى همه اطاقها را در بر گرفته است. در صحن حياط جنوبى يك رديف اطاق و بالاتر از ديوار خراب شده، چندين اطاق وجود دارد. در قسمت بالا كه ارگ ناميده مى‏شود چندين اطاق بصورت رديفى در كنار يكديگر قرار دارند و با پنجره‏هايى به خارج احاطه دارند.
قلعه بمپور از نظر ارتفاع به دو قسمت تقسيم مى‏شود:
1- صحن پايين كه محل درب ورودى است و در جانب شرقى قرار دارد و چندين برج آن را دربر گرفته ‏اند. در جنب درب ورودى چندين اطاق جلب نظر مى‏كنند. داخل صحن پايين يك محوطه زيرزمينى ديده مى‏شود كه دهانه‏اش شبيه به چاه است كه احتمالاً از راه اين چاه كه به بيرون وصل بوده در مواقع ضرورى استفاده مى‏كرده ‏اند.
2- قسمت فوقانى قلعه كه محل زندگى حاكم، فرماندهان و مقربان بوده است كه از صحن پايين بلندتر بوده و ديده‏بانى از اين نقطه بر روى يك برج گرد صورت مى‏گرفته است اين قسمت بر تمام اطراف اشراف دارد. ديوارها و برج‏ها داراى سوراخهايى بوده‏اند كه از اين محلها به سمت دشمن تيراندازى مى‏كرده ‏اند.
قلعه تاریخی بمپوربه روایتی دیگر:
«پاتينجر» يک جهانگرد اروپایی که در سال 1810ميلادي سفري به منطقه بلوچستان داشته است. در بازدید خود ازقلعه بمپوردرمورد محل احداث آن مي نويسد: «افسانه و روايت عاميانه اي ميان مردم بلوچستان حاکي است ، فرمانده ارتش عظيم ، هنگام عبور از اين راه به سواران خود دستور داد تا توبره اسبان را از خاک و گل پر کنند و روي هم بريزند. تعداد سواران آنچنان زياد بود که وقتي خاکها را بر روي هم انباشتند، تپه اي بر جاي ماند». بر فراز اين تپه قلعه «بمپور» ساخته شده که يکي از مشهورترين آثار تاريخي و ديدني بلوچستان به شمار مي آيد. اگرچه روايت ياد شده اندکي مبالغه آميز به نظر مي آيد، اما مروري بر ابعاد جغرافيايي تپه ، نشانگر آن است که خاک اين تپه از مناطق ديگر به محل ساخت قلعه «بمپور» منتقل شده است.
قلعه به صورت دو تکه ساخته شده و از نظر ارتفاع ، اين 2بخش با هم يکسان نيستند. صحن پايين که در ورودي در ديواره شرقي آن قرار گرفته و برجهايي چند نيز آن را احاطه کرده اند. علاوه بر اين ، اصطبل اسبها و يک نقب براي فرار از محاصره به هنگام تسخير احتمالي قلعه نيز وجود داشته است.قسمت فوقاني قلعه ارگ و حاکم نشين بوده است.بلندي تپه از صحن پايين بيشتر بوده به حدي که نفوذ به داخل ارگ براي مهاجمان به علت بلندي و شيب تند تپه ، کار ساده اي نبوده است. درديواره اطراف قلعه 10برج دفاعي قرار داشته است.درباره تپه و قلعه واقع بر روي آن ، تحقيقات متعددي صورت گرفته است.از جمله فرانسوا بالساني، محقق فرانسوي و معاون آکادمي امور درياهاي فرانسه که در سال 1335 ه.ش از قلعه بمپور ديدن کرده معتقد است : «آثاري که من در قلعه بمپور به دست آوردم طبق نظر متخصصان موزه لوور فرانسه ، حداقل مسبوق به دوره ساسانيان است».
دکتر بئاتريس دکاردي ، محقق و باستان شناس ديگري که در اين منطقه مطالعاتي صورت داده می گوید:«اشيا و ظروف به دست آمده در تپه باستاني بمپور از نظر تاريخي ، تمدن اوليه سرزمين بلوچستان غربي را در اين منطقه ثابت مي کند؛ که اين تمدن به منزله واسطه اي ميان تمدن هاي غربي ايران و تمدن کهن سند پاکستان بوده است.به اعتقاد «دکاردي» سفالهاي به دست آمده در بمپور متعلق به 2700 سال قبل از ميلاد هستند و نشان مي دهد اين مکان در نتيجه خشک شدن تدريجي از آبادي افتاده است.درحالي که سابق بر اين ، بسيار آباد بود و جمعيت زيادي را در خود جاي مي داده است.البته شباهت بناي قلعه بمپور با ساختمان هاي دوره ساساني واقع در منطقه کرمان مانند قلعه دختر و قلعه بم نشانگر آن است که تاريخ اوليه اين قلعه را مي توان تا دوره ساساني به عقب برد.
اين قلعه از نظر نظامي ، اهميت قابل توجهي داشته است و به مناسبت محل استراتژيک خود مي توانست در مقابل هجوم بزرگترين قشون هاي نظامي نيز مقاومت کند. بنابراين ، مشخص است که استقرار قلعه در بالاي تپه ، بر حسب تصادف انتخاب نشده است ؛ زيرا اين تپه به گونه اي به اطراف مشرف شده که محال است يک مهاجم دور از چشم نگهبانان به قلعه بمپور نزديک شود. به همين دليل به نظر مي آيد قلعه بمپور يکي از قلاع نظامي قديمي و مهم آسيا و خاورميانه است.اين قلعه علاوه بر موقعيت استراتژيکي ، تنها حدود 2کيلومتر با رودخانه فاصله دارد که از اين نظر نيز موقعيت جالب توجهي دارد. قلعه بمپور در گذشته بلوچستان همواره استوارترين پناهگاه به شمار مي آمده است.به همين دليل ، بارها در زمان هاي مختلف و بخصوص در دوره قاجاريه محاصره وبه توپ بسته شده است.درسال 1257 و با شورش آقاخان محلاتي و حمايت محمدعلي خان (حاکم بمپور) حبيب الله خان شاهسون ، امير توپخانه ارتش قاجار، به اين قلعه يورش برد. در اين دوره ، قلعه صدمات جدي ديد؛ اما کاملا ويران نشد و قابل سکونت بود. در سال 1307هجري شمسي يک نيروي نظامي به سرکردگي سرتيپ امان الله جهانباني قلعه را به توپ بست و بدين ترتيب ، يک قلعه تاريخي به ويرانه اي بدل شد. اگرچه طي سالهاي اخير آب باران ، باد و ريگ هاي صحرا بخشهايي از قلعه را از بين برده است ، اما بخشهاي باقيمانده از قلعه ، همچنان بر فراز تپه اي چشم بينندگان را حتي از فرسنگها راه دور به خود خيره مي سازد

اخبار بریس **

۱- در حادثه ای در دریای بریس و پسابندر یک فروند لنج قاچاقچی که پر از مشروبات الکلی بود غرق شد این اتفاق که در دهه آخر ماه مبارک رمضان اتفاق افتاد بر اثر دنبال کردن این لنج بوسیله ناوچه گشت پاکستان بوجود آمد چنانکه شاهدان این ماجرا گفته اند ناوچه این لنج را از آبهای پاکستان دنبال کرده و تا آبهای ایران به آن رسیده و سر نشینان لنج زمانی متوجه شدند که امیدی ندارند و دستگیر می شوند با آتش زدن لنج آن را غرق کردند و خودشان با قایق موتوری از محل فرار کردند و جای تأسف این اتفاق اینجاست که با غرق شدن این لنج تمام ساحل بریس ، پسابندر تا گواتر پر از مشروبات الکلی شده که عده زیادی از جوانان غافل ، شبانه روز به جمع کردن مشروبات الکلی مشغول بودند تا با جمع آوری آنها را به فروش برسانند و مصرف کنند در این حادثه نیروی انتظامی هم آنطور که شایسته است عمل نکرده تا اینگونه شود .
۲- یازدهمین دوره مسابقات جام رمضان بریس که با شرکت چهارده تیم از بریس و منطقه از شب سوم رمضان آغاز شده بود با قهرمانی تیم خلیج بریس به پایان رسید در دیدار نهایی این مسابقات دو تیم خلیج بریس و دهیاری پسابندر به مصاف هم رفتند که به نتیجه دو بر دو مساوی شدند ودر ضربات پنالتی تیم خلیج توانست دهیاری را شکست بدهد و قهرمان یازدهمین دوره مسابقات مینی فوتبال بریس شدند که د ر پایان بازی فینال که در میان علاقه مندان زیادی بر گزار گردید به بهترینهای مسابقات جوایزی اهدا گردید :
الف – بهترین گلزن مسابقات : حامد صبوری با ۱۰ گل از تیم تازه آبزی پسابندر
ب – بهترین بازیکن مسابقات : باقر رستمی از تیم دهیاری پسابندر
ج – بااخلاقترین تیم : تیم شاهین پشت
ج – داوران فینال : نیاز تبار و سلیم بریسی هر دو از بریس
به چند نفر از تماشاگران و ۱۰نفر توپ جمع کن خردسال هم جوایزی اهدا گردید .
لوح تقدیری به نماینده نیروی انتظامی بریس به خاطر همکاری وبرقراری نظم و امنیت مسابقات اهدا شد .
به تیمهای اول و دوم هم جوایزی اهدا گردید.
در بر گزاری این مسابقات دهیاری بریس همکاری نمودند .
۳- نماز عید در روز عید سعید فطر در مصلای نماز عید بریس با شرکت پرشور مردم منطقه بر گزار گردید در آغاز پیش از نماز حافظ ایوب نعتهایی در مدح پیامبر خواندند و سپس مولوی عبدالحلیم بریسی سخنرانی نمودند ودر آخر هم مولوی خالد نایاب امام جمعه بریس سخنرانی کردند و ساعت ۴۵/۷ دقیقه مولوی غلام نبی خاتم گویا خطبه های عید را شروع کردند و بعد از نماز و دعا مردم با آغوش گرفتن همدیگر عید را تبریک می گفتند و از همدیگر حلالیت می طلبیدند .
نوشته شده توسط
فیض در 8:16 موضوع: بریس

اخبار بریس **

۱- در حادثه ای در دریای بریس و پسابندر یک فروند لنج قاچاقچی که پر از مشروبات الکلی بود غرق شد این اتفاق که در دهه آخر ماه مبارک رمضان اتفاق افتاد بر اثر دنبال کردن این لنج بوسیله ناوچه گشت پاکستان بوجود آمد چنانکه شاهدان این ماجرا گفته اند ناوچه این لنج را از آبهای پاکستان دنبال کرده و تا آبهای ایران به آن رسیده و سر نشینان لنج زمانی متوجه شدند که امیدی ندارند و دستگیر می شوند با آتش زدن لنج آن را غرق کردند و خودشان با قایق موتوری از محل فرار کردند و جای تأسف این اتفاق اینجاست که با غرق شدن این لنج تمام ساحل بریس ، پسابندر تا گواتر پر از مشروبات الکلی شده که عده زیادی از جوانان غافل ، شبانه روز به جمع کردن مشروبات الکلی مشغول بودند تا با جمع آوری آنها را به فروش برسانند و مصرف کنند در این حادثه نیروی انتظامی هم آنطور که شایسته است عمل نکرده تا اینگونه شود .
۲- یازدهمین دوره مسابقات جام رمضان بریس که با شرکت چهارده تیم از بریس و منطقه از شب سوم رمضان آغاز شده بود با قهرمانی تیم خلیج بریس به پایان رسید در دیدار نهایی این مسابقات دو تیم خلیج بریس و دهیاری پسابندر به مصاف هم رفتند که به نتیجه دو بر دو مساوی شدند ودر ضربات پنالتی تیم خلیج توانست دهیاری را شکست بدهد و قهرمان یازدهمین دوره مسابقات مینی فوتبال بریس شدند که د ر پایان بازی فینال که در میان علاقه مندان زیادی بر گزار گردید به بهترینهای مسابقات جوایزی اهدا گردید :
الف – بهترین گلزن مسابقات : حامد صبوری با ۱۰ گل از تیم تازه آبزی پسابندر
ب – بهترین بازیکن مسابقات : باقر رستمی از تیم دهیاری پسابندر
ج – بااخلاقترین تیم : تیم شاهین پشت
ج – داوران فینال : نیاز تبار و سلیم بریسی هر دو از بریس
به چند نفر از تماشاگران و ۱۰نفر توپ جمع کن خردسال هم جوایزی اهدا گردید .
لوح تقدیری به نماینده نیروی انتظامی بریس به خاطر همکاری وبرقراری نظم و امنیت مسابقات اهدا شد .
به تیمهای اول و دوم هم جوایزی اهدا گردید.
در بر گزاری این مسابقات دهیاری بریس همکاری نمودند .
۳- نماز عید در روز عید سعید فطر در مصلای نماز عید بریس با شرکت پرشور مردم منطقه بر گزار گردید در آغاز پیش از نماز حافظ ایوب نعتهایی در مدح پیامبر خواندند و سپس مولوی عبدالحلیم بریسی سخنرانی نمودند ودر آخر هم مولوی خالد نایاب امام جمعه بریس سخنرانی کردند و ساعت ۴۵/۷ دقیقه مولوی غلام نبی خاتم گویا خطبه های عید را شروع کردند و بعد از نماز و دعا مردم با آغوش گرفتن همدیگر عید را تبریک می گفتند و از همدیگر حلالیت می طلبیدند .
نوشته شده توسط
فیض در 8:16 موضوع: بریس

Monday, October 23, 2006


مهاجرت نیروی کار شهرستان سراوان به کشور های عربی

عبدالسلام علمی

مقدمه



پدیده مهاجرت از جمله پدیده های شایان توجه ومهم در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه بشمار می رود. رشد سریع جمعیت و گسترش سریع وبعضا غیرعادی شهرها وپدیده شهرنشینی وبدنبال آن پیدایش کلان شهرها به مثابه مسأله برای این کشورها بوده و پیامدهای قابل تأمل ومسئله سازی نظیر خالی شدن روستاها ، حاشیه نشینی و رشد و گسترش ناهنجاریهای روانی، اجتماعی وپدیده های مانند بزهکاری ، سرقت قتل وخود کشی و...را در پی داشته است.

این پدیده(مهاجرت) در اشکال گوناگون انجام می شود و از آنجا که اغلب مهاجران نیروی های فعال جوامع خود را تشکیل می دهند این عمل آنان می تواند خسارت جبران ناپذیری بر روندتوسعه یافتگی کشورهای مهاجر فرست وارد کند.

در حالیکه اکثر شهرهایی که مهاجران بقصد آنجا ترک موطن می کنند فاقد تاسیسات زیربنای شهری بوده و امکان برآورد نیاز خدمات حتی ساکنین خود را نداشته چه برسد به مهاجران .

البته قابل توجه آنکه مهاجرت در معنای عام همواره پدیده ای منفی وسلبی تلقی نمی گردد و در بعضی موارد مهاجرت داخلی و خارجی مبنی براستراتژی و اهداف منطقی و کاربردی و دارای غایت عقلانی می تواند پیامد مثبت وسازنده ای در راستای تامین منافع ملی کشورها را دربر داشته باشد.

در عین حال باید توجه داشت که اگر این پدیده از حد نرمال خارج شود به یک معضل برای هر دوکشور (مهاجر فرست ومهاجر پذیر) تبدیل خواهد شد.

با این توصیفات دراین نوشتار ودر صفحات آینده سعی بر آن است تا به بصورت اجمالی و درحد توان خود به بررسی پدیده مهاجرت در استان سیستان و بلوچستان پرداخته شود.امید که بتواند توجه کارشناسان امررا به این پدیده جلب نموده وراهکارهای مناسبی جهت ساماندهی این پدیده در این استان ارائه نماید.



هدف وبیان اهمیت موضوع:

با توجه به اینکه موجبات و عوامل مهاجرت عبارتند از متغییرهای فرهنگی ،اقتصادی، سیاسی،اجتماعی،سوء مدیریت سیاست های نا صواب و غیر منطقی و بعضا برنامه ریزی نادرست و اینکه این پدیده (مهاجرت) پیامدهای نیز برای جوامع خواهد داشت منجمله تهدید سلامت اجتماعی، امنیت ملی به خاطر عبور و مرور بعضا غیر قانونی ، عوارض فرهنگی و اقتصادی، کمبود نیروی انسانی خلاق و پویا وجوان برای کشورهای مهاجر فرست وهمچنین امواج فزاینده مهاجرین را در کشورهای مهاجر پذیر را بدنبال خواهد داشت.
به همین دلیل بر آن شدم تا تاثیر این پدیده را بر استان سیستان وبلوچستان وباهدف جلب توجه کارشناسان وبرنامه ریزان به این موضوع وبررسی خسارت های ناشی از این پدیده و زمینه سازی برای مطالعات عمیق و گسترده این موضوع وارائه راهکارها و رهیافت های کاربردی برای کنترل و مهار این پدیده در حد وسع وتوان خود می باشد.

تعریف مهاجرت:
معنای عام:
عبارت جابجایی و انتقال جمعیت در مکان های مختلف همراه با تحرک جغرافیایی
معنای خاص:
عبارت از نقل مکان انفرادی یا جمعی انسانها با تصمیم به تغییر محل اقامت و کار بطور دائم یا برای مدتی طولانی و بیش از یکسال یا شکلی از تحرکات جغرافیایی یا مکانی ویا کوچ وجابجایی جمعیت از نقطه ای به نقطه دیگر

اشکال مهاجرت:
از شهرها به روستاها:
بیشتر ماموریت های کاری و شغلی است.
از روستا ها به شهرها:
موبرگونج معتقد است مهاجرت روستا شهری نشان دهنده یک انتقال اصلی در ساختار مرکزی
جامعه است که در آن مردم از اجتماعات کوچکتر کشاورزی به اجتماعات بزرگتر و عمدتا غیرکشاورز حرکت می کنند.


انواع مهاجرت:
از نظر مرز های سیاسی کشورها، مدت مهاجرت، خواست واراده جمعی بودن به چهار گروه تقسیم می شوند که هر گروه خود دارای چند شاخه می باشند:
1) مهاجرت با توجه به مرزهای سیاسی:

1-1 مهاجرت بین المللی:
این نوع مهاجرت بین دو کشور مستقل انجام می پذیرد و در عرف بین الملل حداقل یکی از دو کشور مستقل باشد.


2-1مهاجرت داخلی:
تغییر محل اقامت معمولی در یک کشور یا سرزمین معین و استقرار در محل جدید در چارچوب مقررات و تقسیمات سرزمینی آن کشور


2)مهاجرت با توجه به عامل زمان:
1-2مهاجرت قطعی:
مهاجران قصد بازگشت ندارند خواه این مهاجرت ارادی باشد یا غیرارادی (مانند مهاجرت براثر سوانح طبیعی)
2-2مهاجرت به قصد بازگشت:
که به مهاجرت فصلی واغلب بصورت انفرادی وبعضا به مهاجرت طولانی مدت تبدیل می شود.
3-2مهاجرت طولانی مدت:عزیمت بقصد کار از نقطه ای به نقطه دیگر یا به قصد تحصیل که سر انجام با بازگشت پایان می یابد.
3)مهاجرت با توجه به عامل خواست و اراده:
1-3مهاجرت ارادی:
بدنبال تصمیم وخواست مهاجر صورت می گیرد اغلب انفرادی و نمی تواند در مهاجرت های خانواری عینیت پیدا کند.
2-3مهاجرت اجباری:
اراده در این نوع مهاجرت تأثیر چندانی ندارد و بیشتربدلیل پیامدهای سیاسی،جنگ وقراردادهای بین المللی می باشد .نظیر انتقال بردگان در گذشته ومهاجرت افاغنه به کشور ما
4)مهاجرت از نظر شکل:
1-4فردی :
عبارت از مهاجرت فردی ویا به همراه خانواده می باشد.
2-4توده ای (جمعی):
انبوهی از انسانها را شامل می شود و اغلب جنبه استعماری وگاها جنبه سیاسی نظیر عدم پذیرش یک نظام سیاسی توسط توده ها نشأت می گیرد.

دیدگاه های مهاجرتی:
1) دیدگاه اقتصادی:
1-1نظریه کلاسیک :
نگرش آدام اسمیت(1778) وپیروانش که طبق آن مهاجرت اعم از داخلی وبین المللی مکانیزمی برای توزیع نیروی کار است آنها مهاجرت کارگران را نیز تابع قانون عرضه وتقاضا می دانست وآن را نه تنها باعث رشد اقتصادی در مناطق مهاجر پذیر و مهاجر فرست بلکه وسیله ای برای بهبود وضع اشتغال بشمار می آوردند.
2-1نظریه نئوکلاسیک ها:
اقتصاددانانی چون ساستاد (1962) هاریس و تودارو(1979) این نظریه را کمی تغییر دادند.از لحاظ دید اقتصاد کلان هرجا نیروی کار بیش از سرمایه باشد دستمزدها رو به کاهش ودر جایی که انباشت سرمایه بیشتر باشد دستمزدهاسیر صعودی می یابد این وضع مهاجرت نیروی کار را ازمنطقه نخست به منطقه دوم بر می انگیزد و تعادلی بین دستمزدها و نیروی کار ایجاد می کند در نتیجه در منطقه مهاجر فرست به کاهش نیروی کار وافزایش دستمزدها و در منطقه مهاجر پذیر به افزایش نیروی کارو کاهش دستمزدها می انجامد.
استمرار این وضعیت شکاف بین دستمزدها را کاهش داده و در نتیجه زمانی که تفاوت به سطح هزینه های مهاجرت تقلیل یابد مهاجرت متوقف می شود.
در مقیاس خرد اقتصادی فرد عملکرد خود را در قالب اصل فایده /هزینه ارزیابی می کنداو همچنین هزینه های ملموس و غیر ملموس را در مقابل فواید قرار می دهد و تصمیم به مهاجرت یا عدم مهاجرت می گیرد.
این تئوری بر تفاوت دستمزدها و احتمال کار یابی معطوف بوده و به عوامل جاذبه ودافعه در مهاجرت توجه نکرده است ازجمله به :
1.تغییر سیاست بین الملل وغیر کارآمد بودن محاسبات اولیه مربوط به آن منجمله اوضاع واحوال اقتصادی و سیاسی
2.احتمال تحقق فرض مشابهت مهارت بین مبدأ ومقصد که مهاجرت به تامین آن در مقصد وکاهش مازاد آن در مبدأ منجر می شود.که خود در تامین مطلوبتراشتغال دائم در آن منطقه تأثیر گذار می باشد.
3.این نظریه در مقیاس خرد جای بحث دارد تجربیات اخیر نشان می دهد وجود تفاوت های زیاد دستمزدی بین سرزمین های مبدأ ومقصدکه به مراتب بیشتر از هزینه های مهاجرت است موجب استمرار مهاجرت ودر مواردی موجب تشدید آن می شود.
3-1نظریه اقتصادی جدید مهاجرت:
در این نظریه مقیاس خرد هم مد نظر قرار گرفته است ومطابق با آن مهاجرتی که توسط افراد صورت می گیرد بطور وسیع در رابطه با عملکردی است که آنان در جامعه دارند این امر فقط برای افزایش درآمد خانوارها نبوده بلکه اقدامی در جهت به حداقل رساندن مخاطراتی چون فقدان امنیت ، بیمه ، داد وستد ، کاستی های بازار ، نبود بیمه بیکاری ونظایر آن هست که خانوارها برای بهبود وضعیت اقتصادی خود از طریق تنوع بخشیدن به منابع دآمدی تلاش کنند.
بدلیل محروم بودن اکثر کشور های مهاجر فرست از دستری به خدمات بانکی ، پولی که مهاجران به سرزمین اصلی خود ارسال می –دارندعاملمهمی در توسعه آن کشورها محسوب می شود و از آنجا که وجوه ارسالی بصورت ارز بوده به افزایش ذخایر ارزی کشور مهاجر فرست منجر می شود و ارزشی بالاتر از سرمایه محلی دارد.
این پول از نظر تایلور(1992) و استارک(1994) نه تنها در وضع اقتصادی جامعه موثر می افتد بلکه مهم تر از آن درآمد خانوارهای دارای مهاجر را در مقایسه با خانوارهای هم تراز فاقد مهاجرافزایش داده و نوعی منزلت اجتماعی بالاتر را تامین می کندکه خود از عوامل تشدید کننده مهاجرت بشمار می رود.
عمده نظرات اقتصاد جدید مهاجرت بدین شرح است:
1-1-3 مهاجرت اتفاق می افتد حتی اگر تفاوتی بین دستمزدها نباشد.
2-1-3 وجود وادامه مهاجرت خود تشدید کننده مهاجرت بوده و بعنوان وسیله ای برای افزایش درآمدها و کاهش مخاطرات اقتصادی در سرزمین مهاجر فرست تلقی می شود.
3-1-3 مادامی که بازار مطمئن و اشتغال مناسب در کشورهای در حال توسعه وجود نداشته باشدمهاجرت از این کشورها به خارج وجود خواهد داشت.
4-1-3کشور های مهاجر فرست نه تنها از طریق سیاست بازار کار بلکه بیمه های اقتصادی وامنیت بازار سرمایه می توانند بر مهاجرت اثر بگذارند واین سیاست می تواتند به تعدیل فقر و وضعیت نسبی بینجامد وبه کاهش مهاجرت منجر شود.
5-1-3 اغلب مطالعات انجام شده توسط پیروان این نظریه مربوط به مهاجرت روستایی از کشورهای در حال توسعه به ممالک توسعه یافته است.

4. نظریه بازار دوگانه:
این نظریه دلیل مهاجرت را تقاضای دائمی به کارگران خارجی می داند.
1-4 دستمزد علاوه بر انعکاس از شرایط عرضه وتقاضا وسیله ای برای تامبن منزلت و حیثیت افراد است.
2-4 از اشتغال کارگران خارجی در سلسله مراتب بالای شغلی جلو گیری می شود واین گرایش در عموم کارفرمایان کشورهای توسعه یافته هست واین وضعیت بین مهاجران فصلی وغیر قانونی بیش از دیگران است.
3-4 دلیل وجود مهاجران غیر ماهر در کشورهای پیشرفته صنعتی توسعه ویژگی های اقتصاد دوگانه در آنهاست.

2) دیدگاه اجتماعی:
علیرغم اهمیت عوامل اقتصادی نمی توان عوامل اجتماعی را نادیده گرفت قبول این واقعیت که مهاجرت همواره اردای نیست و رانش وکنش های متنوعی در مبدأ ومقصد وجود دارد که ماندن و رفتن را بر می انگیزاند.
عوامل بغیر از عوامل اقتصادی که در زمره عوامل اجتماعی قرار گیرند از جمله :انگیزه های مربوط به تحصیل ،تحمل ناپذیری وشرایط زیستی را می توان از جمله مواردی دانست که در طرح این دیدگاه موثر افتاده اند.

3) دیدگاه سیاسی:
قوانین و مقررات کشورهای مبدأ ومقصد، ترکیب قومی ،نژادی وفرهنگی کشور های مهاجر پذیر و مهاجر فرست اعمال سیاست زورمدارانه ، سخت گیریهای غیر منطقی گروههای حاکم و برنامه ریزیهای ناصواب که موجب ایجاد نوعی بی تفاوتی در آرمان ملی برخی قومیت ها می گردد.

4) دیدگاه سیستمی:
ارتباط تاریخی ، فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی ، مذهبی و... که در مهاجرت تأثیر گذارند و تشکیل دهنده عقله های در هم تنیده می باشند که خود بوجود آورنده سیستمی در مهاجرت هستندومی توانند آن رابه بالندگی وپویایی تبدیل کنند.



عوامل ، دلائل و متغییرهای دخیل در رابطه با مهاجرت:

1) مهارت داخلی:
1-1 وجود امکانات بهداشتی، درمانی مناسب در شهرها وفقدان آن در روستاها محرومیت نسبی و نداشتن امید به آینده در روستاها
2-1 وجود امکانات و تسهیلات آموزشی مناسب و فراهم بودن زمینه های ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر
3-1 انگیزه اشتغال و فراوانی شغل در شهرهای بزرگ
4-1تمرکز فراوان سرمایه وفعالیت های اقتصادی در شهر های بزرگ
5-1عوامل ومتغییرهای روان شناختی وجمعیت شناسی
در این میان به طرح دو نظریه در زمینه عوامل روانی مهاجرت پرداخته می شود:
1. تودارو معتقد است افراد محافظه کار بسیار دیرتر از افراد خطر جو بعلت درآمد مورد انتظار اقدام به مهاجرت می کنند.
2. ژان پیته معتقد است مهاجران عمدتا سه طبقه می باشند اول افراد عصبی که به هر طریق می خواهند وضع موجود را تغییر دهند دوم کسانی که در آنها قدرت رهبری نهفته است و سوم جاه طلبان
2)مهاجرت خارجی:
1-2 وجود امکانات شغلی و اشتغال مناسب با درآمد بالا در کشورهای جهان اول وتوسعه یافته
2-2 نبود استراتژی وبرنامه روشن وشفاف در جهت جذب و بکارگیری نیرو ها فعال در جامعه عل الخصوص نخبگان
3-2 برخورد غیر منطقی و طرد کننده در میان یعضی مدیران صنعتی، فنی و علمی کشورهای مبدأ در سطح ملی
4-2 وجود امکانات پژوهشی،علمی مناسب در بخش های علمی و صنعتی کشور های مقصد
5-2 رسوخ پدیده سیاست زدگی در جوامع علمی پژوهشی

Saturday, October 21, 2006


زنان بلوچ و تنظیم خانواده
زنان بلوچ و تنظیم خانواده برنامه های تنظیم خانواده عاملی موثر در کاهش باروری می باشد لیکن پذیرش تنظیم خانواده در مقیاس وسیع خود به شرایط اقتصادی ، اجتماعی ، سیاست های جمعیتی، فرهنگ مردم و... وابسته است کشورهای صنعتی با قرارگرفتن در شرایت خاص یعنی تغییرات سریع فرهنگی در دست داشتن عوامل تکنولوژیک اشتغال زنان، سهیم شدن زنان درتصمیم گیری های مربوط به زنا شویی و تعداد فرزندان و... در سطح پایین از باروری قرار گرفته اند در حالیکه کشور های رو به توسعه جهان سوم مثل کشور ایران و در مناطقی ازآن مثل بلوچستان و...با میزان بی سوادی بالا.،ازدواج در سنین پایین نداشتن ابزار و وسایل پیشگیری از حاملگی در حد مطلوب وجود آداب و رسوم و تسلط سنت ها و نظایر آن از باروری و رشد جمعیت بالا تری در مقایسه با کشور های صنعتی و پیشرفته بر خوردارند امروزه تنظیم خانواده به عنوان یک اصل اساسی در زندگی افراد بشری در نظر گرفته می شود ازآنجا که تنظیم خانواده جز مهمی از مراقبت های بهداشتی اولیه و بهداشت کودک محسوب می گردد به همین جهت به ندرت می توان کشوری را یافت که در برنامه ریزی میان مدت و دراز مدت و حتی کوتاه مدت سیاست جمعیتی ویژه ای را طراحی نکرده باشد . زیرا افزایش نرخ رشد جمعیت بدون تناسب منطقی با نرخ رشد توسعه اجتماعی و اقتصادی عامل بازدارنده مهمی در برابر سلامت و بهداشت افراد جامعه به ویژه سلامت و بقاء مادران و کودکان و همچنین سدی سر راه توسعه اقتصادی –اجتماعی است .در جوامعی که میزان باروری بالا است زنان ناگزیر حاملگی های مکررو با فواصل کوتاهی دارند در چنین وضعیتی میزان عوارض حاملگی بالا،میزان مرگ ومیر نوزادان زیاد ،فقر غذایی شایع و رشد عقلی و جسمی کودکان اغلبل غیر عادی است .مادران نه تنها از عوارض و بیماری های دوران بارداری و زایمان در رنج هستند بلکه در مقابل عوارض و حوادث عمومی نیز مقاومت کمتری دارند به دلیل در گیری دائم آنها از اطفال متعدد آن هم در شرایطی مناسب کمتر فرصتی به دست می آورند که از خدمات بهداشتی –درمانی ،اگر هم وجود داشته باشد استفاده نمایند .معمولاً مادرانی که کمتر از 20سال و یا بیش از 35 سال داشته باشند به هنگام بارداری بلیشتر از سایر زنان در معرض خطر مرگ هستند زیرا الگوی خطر مربوط به عوارض بارداری و زایمان در بسیاری از کشورها کم وبیش یکسان بوده و بلیشترین خطر مرگ درسنین کمتر از 20 که متاسفانه در بیشتر نقاط بلوچستان شاهدش هستیم !و سنین بالاتر از 35 سال گزارش گردیده است .حاملگی های مکرر و با فواصل کوتاه خطر سقط و نارس بودن طفل را افزایش می دهند علاوه بر این وقتی شیر مادر تنها غذای طفل باشد وقوع بارداری مجدد با فاصله ی کوتاه از زایمان پیشین، استفاده طفل از شیر مادررا محدود می کند و وی را مستعد ابتلا به بیماری های واگیر دار و سوءتغذیه می سازد بر اساس تحقیقات سازمان جهانی بهداشت سالانه قریب 300هزار مادر بر اثر سقط های غیر قانونی جان خود را از دست داده اند و سلامتی عده بی شماری نیز مورد تهدید قرار می گیرد که هر گاه زوج ها برنامه های تنظیم خانواده را رعایت نموده و به وسایل پیشگیری از حاملگی دسترسی داشته باشند و مهم تر از آن در جامعه استفاده از آن فرهنگ سازی شود و همه از لحاظ علمی وبا کنار گذاشتن عقاید سنتی آن رابه کار برند شاید دیگر نیازی به سقط های پنهانی و یا خطر سلامتی برای خود شخص نباشد .بررسی ها نشان داده که با افزایش بعد خانوار سرانه مواد غذایی در خانوار کمتر شده و در نتیجه کمبود های غذایی و سوءتغذیه شایع می گردد سوءتغذیه گر چه مستقیماً موجب مرگ ومیر نمی شود اما باعث ابتلاء اطفال به بیماری های عفونی گردیده و مرگ ومیر ناشی از این بیماری ها را افزایش می دهد .در جوامعی مثل بلوچستان و...با باروری و رشد زیاد جمعیت که تعداد افراد کمتر از 15 سال در آن چشمگیر وقابل ملاحظه است بیشترین نیاز بهداشتی، مراقبت از مادران و کودکان است از این رو نسبت بالاتری از پزشک به جمعیت تخت بیمارستانی و دیگر خدمات درمانی مورد نیاز را می طلبد تاثیرات مثبت تنظیم خانواده و فاصله گذاری مناسب در سلامت و بقای مادران و کودکان آنان به روشنی معلوم می گردد زیرا والدین با توجه به این مهم و رعایت آنها می توانند وقت کافی برای هر فرزند صرف نمایند و فرزندان آنها می توانند از غذا ،لباس،آسایش،رفاه و مراقبت کافی بر خوردار باشند.
+ نوشته شده در جمعه بيست و هشتم مهر 1385ساعت 23:20 توسط نارویی

Friday, October 20, 2006

خلاصه ا ي از زندگينامه شادروان استاد فيض محمد بلوچ خواننده پرآوازه بلوچستان
استاد فيض محمد بدون تردید يكي از معروفترين و توانمندترين خوانندگان قرن بيستم بلوچستان بوده است .او حدود هشتاد سال پيش دربخش قصرقند شهرستان نيكشهرچشم به جهان گشود و در دوران نوجواني جهت كاروامرارمعاش به بندركراچي در پاكستان مهاجرت و در قسمت بارانداز كشتيراني در این بندر مشغول به كارشد.وي به دليل دوري از خانواده و غربت احساسات دروني خويش رابه صورت ترانه و شعر برزبان جاري ميكرد. زمان خواندن , صداي زيبا و پراحساسش آنچنان كارگران مشغول را مجذوب ميكرد كه توانائی كار كردن از آنان سلب و فکر و حواسشان متوجه صدای او میشد و در نتیجه همین خود باعث اخراج استاد از كارش شد .
ازاساتيد وي در اهنگسازي وساختن اشعارغمگين(زهيروك) ازاستادملارمي ودر نواختن تنبور(چنگ)از استادالهداد كه اهل لاشار از توابع ايرانشهر بود ميتوان نام برد.استاد فيض محمد در ابتداي كار خوانندگي هنرمندان وخوانندگان سندي راهمراهي ميكرد اما پس از مدت كوتاهي هنرخوانندگي رابه زبان مادريش(بلوچي)بصورت حرفه اي ادامه داد و تانيم قرن به ان پرداخت ودراين دوران درجشنواره هاي موسيقي در كشورهايي ازقبيل امريكا_فرانسه_اسپانيا_روسيه_الجزاير_لبنان_كره واندونزي به هنرنمايي پرداخت و دهها مدال افتخاراز داوران بين المللي دريافت كردو به شهرت جهاني رسيد.استادفيض محمدبلوچ اين بزرگمرد موسيقي بلوچستان درسال1982ميلادي درشهركراچي ديده از جهان فروبست . روحش شاد ويادش گرامي. فرستنده بلوچ از مكران

Thursday, October 19, 2006

اطلاعیه سازمان مبارزین حزب الفرقان اهل سنت ایران
مدتی است که سپاه پاسداران در مناطق کوهستانی بلوچستان دست به راهسازی زده تا به این وسیله بتواند به ذخایر طبیعی و معدنیات کوههای بلوچستان دست یابد و در ثانی بتواند به راحتی ملت اهل سنت را سرکوب نماید برای جلو گیری از این قصد و اراده خفاشان خون آشام سپاه پاسداران( که بازوان توانای ولایت فقیه و بچه صیغه ای می باشند)
نیروهایی غیور حزب الفرقان اهلسنت ایران شب گذشته مورخ 26 مهرماه 1385 مصادف با 25 رمضان المبارک 1427 با یورش بر یکی از مقر ماشین ألات سپاه پاسداران مستقر در منطقه پیرسوران تمام ماشین آلات آنها را از جمله 2 دستگاه بولدزر، 2 دستگاه بنز 10تن و 1 دستگاه لودر را با گلوله های آر پی جی به آتش کشیدند.
در آخر ملت غیور اهل سنت!
تمام قصد و اراده سپاه پاسداران فقط و فقط به یغما بردن سرمایه های ملی ، تحمیل عقاید پوچ صفوی و سرکوبی شما چیز دیگری نیست.
لذا از شما می خواهیم تا دست از همکاری با این نیروها بر دارید و به کسانی که ماشین آلات سبک و سنگین خود را در اختیار سپاه پاسداران قرار می دهند، هشدار می دهیم که از این به بعد همه ماشین های در اختیار سپاه پاسداران رامنهدم می نمائیم و همچنین کسانی که به عنوان کار گر و نگهبان در چنین مکانهایی مشغول به کارهستند با تنبیه شدید نیروهای حزب الفرقان روبرو خواهند شد.

اسرار شهری که بهشت باستان شناسان نام گرفته همچنان پنهان است
خبرگزاري انتخاب : شهري كه روزگاري مركز تجاري، صنعتي مردم در پنج هزار سال قبل بود امروز به عنوان محوطه سوخته نام برده شده و هر سال بخشي از اسرارش براي همگان آشكارمي‌شود.
۲۷ مهر ماه ۱۳۸۵ ساعت : ۵۸ , ۱۱ خبرگزاري انتخاب : اسرار شهر سوخته زابل كه بهشت باستان شناسان دنيا نام گرفته همچنان براي بشر پنهان مانده است. شهري كه روزگاري مركز تجاري، صنعتي مردم در پنج هزار سال قبل بود امروز به عنوان محوطه سوخته نام برده شده و هر سال بخشي از اسرارش براي همگان آشكارمي‌شود. اهميت و ارزش باستاني و تاريخي شهر سوخته چيزي نيست كه تنها با شنيدن و ديدن اخبار مربوط به آن احساس شود بلكه بايد با قدم گذاشتن در محوطه سوخته پي به وجود اسراري نهفته در بهشت باستان شناسان برد. امروز كسي نيست كه اطلاعي از موقعيت جغرافيايي شهر سوخته نداشته و يا نامي از اين محوطه منحصر به فرد تاريخي در سيستان نشنيده باشد. شهرسوخته زابل شهري پنج هزارساله در دل كويراست كه با آشكار شدن اسرار نهفته‌اش در هر فصل كاوش توسط باستان شناسان، مردم دنيا و به خصوص محققان را حيرت زده مي‌كند. با گذر در محور زابل به زاهدان در ‪ ۵۵‬كيلومتري زابل و در حاشيه جاده، تپه‌هايي مرتفع مشاهده مي‌شود كه در كوير خشك و سوزان سيستان خودنمايي مي كند. كاخ شهرسوخته نخستين بخش از تمدن كهن اين محوطه منحصر به فرد است كه در زواياي مختلف هر رهگذري را بي‌گمان به سوي خود مي‌كشاند. باستان شناسان و محققان داخلي و خارجي با دستان پرتوان و انديشه خود تاكنون توانسته‌اند اسرار و رازهاي نهفته‌اي را از نحوه سكونت مردمان پنج هزار سال قبل در محوطه‌اي كه معلوم نيست آن زمان چه نام داشت كشف كنند. شهرباستاني سوخته متعلق به ‪ ۳۲۰۰‬قبل ازميلاد ابتدا توسط باستان شناسان و محققاني ازايران و ايتاليا در سال ‪ ۱۳۴۶‬شمسي به سرپرستي \"موريسيو توزي\" مورد كاوش و تحقيق قرار گرفته است. شهرسوخته در همجواري يكي از دلتاهاي رود هيرمند قرار دارد و از مهمترين مراكز دوران مفرغ در شرق ايران بشمار مي‌رفت. اين شهر با ‪ ۱۵۰‬هكتار وسعت پس از ‪ ۹۰۰‬سال رونق و شور و نشاط به يك‌باره و به صورت ناگهاني از بين رفته است. براساس آثار موجود و مكشوفه باستاني، سرزمين سيستان و بخصوص شهر سوخته از گذشته‌هاي دور داراي تمدن و فرهنگ بسيار شكوفا بوده‌است. اين منطقه به لحاظ موقعيت خاص اقليمي، سياسي و فرهنگي مركز ارتباطات تمدن‌هاي بزرگ ماوراالنهرين، بين النهرين و هند و چين به شمار مي‌رفته است. اندك شهرهاي باستاني شامل شوش ، تپه مليان در ايران و موهنجارو در پاكستان تنها از لحاظ قدمت با شهر شهرسوخته زابل برابري دارند. بر اساس كاوش‌هاي انجام شده تاكنون شهرسوخته زابل از پنج بخش شامل گورستان، منطقه مسكوني، بناهاي يادماني ، صنعتي و بخش مركزي تشكيل شده است. شهرسوخته و تمدن هوشمند و خلاق آن به عنوان بزرگترين استقرار شهرنشيني درنيمه شرقي فلات ايران نمونه‌اي منحصر به فرد و حكايت گر واقعي علم، صنعت و فرهنگ گذشته‌هاي دور سيستان است. پس از پيروزي شكوهمند انقلاب، كاوش‌هاي جدي اين محوطه بي‌نظير توسط هيات ايراني به سرپرستي دكتر \"سيدمنصور سيد سجادي \" آغاز شد تا اسرار پنهان شده در كوير سيستان به جهانيان معرفي شود. شهرسوخته تاكنون با فعاليت باستان شناسان و محققان با انجام ‪ ۹‬فصل كاوش به جهانيان معرفي شده است. البته كارشناسان معتقدند كه تاكنون با انجام اين ‪ ۹‬فصل تنها چهار درصد از شهر سوخته مورد حفاري و تحقيق قرار گرفته است. آثار بدست آمده از فصول مختلف كاوش در شهر سوخته وجود علوم و صنايع مختلف را در اين مكان براي مردم دنيا به اثبات رسانده است. علم رياضيات با كشف خط كشي از چوب آبنوس با دقت نيم ميليمتر، صنعت جواهرسازي، هوش بالا با كشف انواع بازي‌هاي فكري، پزشكي با انجام نخستين عمل جراحي مغز و سزارين و دامداري نمونه‌اي از افتخارات ساكنان سرزمين سيستان و به ويژه شهر سوخته در پنج هزار سال قبل است. مهمتر از همه كشف جامي كه بر روي آن نخستين انيميشن دنيا حكاكي شده اهميت شهر سوخته زابل را چنان زياد كرده كه روز به روز بر تعداد علاقه- مندان به تاريخ و تمدن سيستان افزوده است. اين جام نقش بزي را نشان مي‌دهد كه با پنج حركت براي خوردن برگ به بالاي درخت مي‌پرد. خودكفا بودن اقتصاد در شهر سوخته يكي از نكته‌هاي مهم است كه كمتر مي توان در محوطه‌هايي با قدمت مشابه جست و جو كرد. شواهد مكتوب نشان مي‌دهد كه پيش از آغاز كاوش‌هاي شهر سوخته بسياري از باستان شناسان بر اين باور بودند كه مراكز فرهنگي وتمدني در ميان رودان و جنوب غربي ايران واقع شده است. در واقع دوره‌هاي دوم و سوم كه مربوط به اواسط دوران مفرغ است دوره‌هاي شكوفايي شهر سوخته بشمار مي‌روند. وجود اشيا و سنگ‌هايي كه مواد اوليه آن متعلق به منطقه شهر سوخته نيست نشان مي‌دهد كه شهر سوخته در دوره زندگي فعال خود با تعدادي از شهرها و مراكز باستاني همزمان روابط اقتصادي محكمي داشته است. سرپرست تيم باستان شناسي بين‌المللي شهرسوخته زابل در آخرين فصل كاوش در مورد آخرين يافته‌هاي كاوش دراين شهرباستاني به خبرنگارايرنا گفت : تحقيقات بر روي آثار مكشوفه از مناطق مسكوني و گورستان شهر سوخته نشان مي دهد مردم اين شهر در چهار دوره استقراري بين سال‌هاي ‪ ۱۸۰۰‬تا ‪ ۳۲۰۰‬قبل از ميلاد سكونت داشته اند. دكتر سيدمنصورسيد سجادي يكي از دلايل نامگذاري شهرسوخته به اين نام را سوختن شهر طي دو مرحله در ‪ ۲۷۰۰‬و ‪ ۲۴۰۰‬قبل از ميلاد ذكر كرد. وي ادامه داد: تا پيش از آغاز كاوش در شهرسوخته، بسياري از باستان شناسان و محققان بر اين باور بودند كه مراكز فرهنگي و تمدني تنها در ميان رودان، بين النهرين و جنوب غربي ايران قرار دارد. سرپرست تيم باستان شناسي بين‌المللي شهرسوخته زابل افزود : عمده فعاليت باستان شناسان و محققان در فصل نهم، كاوش در گورستان، بناهاي يادماني و منطقه مسكوني متمركز بوده است. سجادي بابيان اينكه كاوش كامل در شهر سوخته چهار نسل به طول مي‌انجامد، گفت: باستان شناسان در طول فصول كاوش تاكنون تنها توانسته‌اند درصد كمي از اين شهر باستاني را مورد كاوش و تحقيق قرار دهند. وي افزود: براي انجام هر فصل كاوش در شهر سوخته حداقل دو سال مطالعه نياز است. وي حضور ‪ ۱۶‬نفر فارغ التحصيل بومي دانشگاه زابل و زاهدان همراه باستان شناسان براي انجام كاوش را يكي از موارد مهم در فصل نهم كاوش ذكر كرد و گفت : نيروهاي بومي اين استان از استعداد خوبي برخوردار هستند. سرپرست تيم باستان شناسي بين‌المللي شهر سوخته زابل همچنين حضور متخصصاني از كشورهاي خارجي براي انجام كاوش و تحقيق بر آثار كشف شده را بسيار مهم دانست و افزود: هيچ زمان يك تيم به تنهايي نمي‌تواند به نتايج درست و اهداف كلي برسد. سجادي ادامه داد: هر ساله در فصول كاوش در شهر سوخته از محققاني در رشته هاي گياه باستان شناسي، زمين شناسي، انسان شناسي، جغرافياي طبيعي و پزشكي كمك گرفته مي‌شود. سرپرست تيم باستان شناسي بين‌المللي شهر سوخته در عين حال اين محوطه و به ويژه گورستان آن را به دليل وجود اشيا و ابزار مختلف بسيار غني تر از ديگر محوطه‌هاي باستاني توصيف كرد. سجادي اظهارداشت: درگورستان شهرسوخته انواع مختلف گياهان، مواد غذايي سفال ، ابزار بازي ،انواع پارچه رنگي و وسايل آرايشي كشف شده كه اين خصوصيات شهرسوخته را نسبت به ديگر محوطه‌هاي باستاني متمايز مي‌كند. وي بيان كرد: با تحقيقات بر روي پارچه‌هاي رنگي كشف شده در شهرسوخته به اين نتيجه رسيديم كه بزرگترين مجموعه پارچه و مواد اورگانيكي دنيا در اين شهر وجود دارد. او پارچه‌هاي كشف شده درشهرسوخته زابل را بيش از ‪ ۱۲‬نوع عنوان كرد و گفت: تحقيقات بيشتر برروي اين پارچه‌ها همچنان ادامه خواهد داشت. وي شهر سوخته را از لحاظ تقسيم بندي در بين ديگر محوطه‌هاي باستاني دنيا بي نظير دانست و افزود : تقسيم بندي محله‌هاي مختلف شامل منطقه سكونت ، بناهاي يادماني و محل كارگاهاي صنعتي مساله‌اي است كه درهيچ شهر باستاني وجود ندارد. وي ادامه داد: تحقيقها نشان مي‌دهد كه نزديك به ‪ ۴۰‬هزار قبر با بيش از چهارميليارد ماده فرهنگي در گورستان ‪ ۲۵‬هكتاري اين شهر وجود دارد. او گفت: دو نمونه ازگورهاي كشف شده درگورستان شهرسوخته سردابه‌اي و بقيه ساده بوده است. وي اضافه كرد: تاكنون ‪ ۹‬نمونه گور و نحوه تدفين مردگان در شهرسوخته زابل كشف شده‌است. پايگاه بين‌المللي شهر سوخته زابل از سال گذشته فعاليت حرفه‌اي خود را به نحو چشمگيري در منطقه سيستان در ‪ ۵۶‬كيلومتري زابل آغاز كرده است. اين پايگاه با بهره‌گيري از كارشناسان مجرب در بخشهايي از جمله باستان شناسي، رايانه، انسان شناسي و ثبت توانسته نقش بسزايي در معرفي و شناخت هر چه بهتر شهر سوخته به دنيا ايفا كند. مدير پايگاه بين‌المللي شهر سوخته زابل در گفت و گو با خبرنگار ايرنا گفت: طرح جامع شهر سوخته در حال اجراست. \"عليرضا خسروي\" افزود: در اجراي اين طرح برنامه‌ها و اقدامهاي مختلفي از جمله طبقه بندي سفال، تهيه بانك اسناد و مدارك و شناسايي تپه‌هاي اقماري اجرا مي‌شود. وي ادامه داد: براي نخستين بار با مشخص شدن جايگاه اعتباري ويژه براي پايگاه بين‌المللي شهر سوخته اين پايگاه و محوطه آن توسعه مي‌يابد. او اظهارداشت: با پيگيري مدير كل ميراث فرهنگي و گردشگري سيستان و بلوچستان و به خصوص حمايت استاندار اعتبار ويژه‌اي به پايگاه شهرسوخته اختصاص يافته است. مدير پايگاه بين‌المللي شهرسوخته گفت: بخشي از اعتبار براي ساماندهي محوطه و اجراي طرح جامع مطالعاتي اين شهر تخصيص يافته است. خسروي افزود: پايگاه بين‌المللي شهرسوخته بزودي به يك مركز بزرگ پژوهشي تبديل خواهد شد. وي همچنين از تهيه نقشه ديجيتالي شهر سوخته خبر داد و اظهارداشت: پس از شناسايي تپه‌هاي اقماري شهر سوخته نسبت به تهيه اين نقشه اقدام مي‌شود. مدير پايگاه بين‌المللي شهر سوخته زابل گفت: تاكنون ‪ ۲۰۵‬تپه اقماري در اين محوطه كشف شده است. خسروي با بيان اينكه ‪ ۱۰۳‬تپه از مجموع تپه‌هاي كشف شده مربوط به امسال است، اظهارداشت: شهرسوخته زابل از حيث كشف تپه‌هاي اقماري در بين شهرهاي باستاني كشور ركورد دار است. خسروي ابراز اميدواري كرد كه در مجموع بيش از يك هزار تپه اقماري در اين شهر باستاني شناسايي شود. وي بيان كرد: تلاش مي‌شود تا پايان امسال ‪ ۴۰۰‬تپه اقماري در اين منطقه تاريخي مورد شناسايي قرار گيرد. كارشناسان معتقدند كه ساكنان شهر سوخته به علت همراه گذاشتن اشيا، ابزار كار، موادغذايي و آرايشي در گور مردگانشان به زندگي پس از مرگ اعتقاد داشته اند. سرپرست تيم باستان شناسي بين‌المللي شهر سوخته گفت: كشف مهرهاي استوانه‌اي و مسطح نشان از بالابودن اقتصاد ساكنان شهر سوخته دارد. سجادي افزود: البته بيشتر مهرها در گورهاي زنان شهرسوخته يافت شده كه نشان مي‌دهد اقتصاد اين شهر در آن زمان در اختيار اين قشر بوده است. سجادي ادامه داد: در دنياي باستان از مهرها به عنوان ابزار كنترل اقتصاد جوامع ياد مي‌شود. او گفت: دربرخي موارد، مهرهاي شاخصي كشف شده كه سوراخي به اندازه رد شدن يك تارموي انسان از آن وجود دارد. وي بابيان اينكه تاكنون طي ‪ ۹‬فصل كاوش كتيبه و ياآرشيو اين شهركشف نشده است، افزود: درصورت پيدا شدن اين كتيبه مي‌توان اطلاعات دقيقي از اين محوطه منحصر به فرد بدست آورد. سرپرست تيم باستان شناسي شهر سوخته اضافه كرد: تحقيقات نشان مي‌دهد كه ساكنان شهرسوخته به ديگر نقاط پيام ارسال مي‌كردند. وي جمعيت شهر سوخته در پنج هزار سال قبل را بر اساس تحقيقهاي صورت گرفته بيش از ‪ ۱۲‬تا ‪ ۱۵‬هزار نفر ذكر كرد. او ادامه داد: در فصل نهم كاوش ، غير از حفاري‌هاي مركزي گورستان تعداد شش گمانه ‪ ۱۰۰‬متري در شهر سوخته حفر و مورد كاوش قرار گرفته است. وي گفت: پارسال دربخش مركزي گورستان ‪ ۱۰۹‬قبر مورد حفاري قرار گرفت كه در نهايت ‪ ۱۴۲‬اسكلت پيدا شده است. سرپرست تيم باستان شناسي بين‌المللي شهر سوخته اعلام كرد: سال گذشته در فصل نهم كاوش تعداد قبور حفاري شده نسبت به ديگر فصل‌ها بيشتر بود. سجادي ادامه داد: البته اسكلت‌هاي پيدا شده داخل قبور در فصل نهم شكسته و پوسيده بود. وي افزود: براي باستان شناسان پوسيدگي و شكسته بودن اسكلت‌ها و اشيا نمي تواند از لحاظ علمي و فني مانعي در تحقيق باشد. وي بااشاره به كشف دو سبد حصيري در گورستان شهر سوخته زابل اظهارداشت : اين دوسبد نيز در گورستان شهرسوخته در كنار گور دختر جواني كشف شده است. وي بااشاره به مشخصه‌هاي ظاهري اين دو سبد گفت: اين سبدها از جنس حصيري با استفاده از ني‌هاي درياچه هامون بافته شده‌اند و به طور كامل سالم است. سرپرست تيم باستان شناسي بين‌المللي شهرسوخته زابل بابيان اينكه اين دو سبد يا زنبيل تنها نمونه‌هاي واقعي در هزاره سوم قبل از ميلاد است، افزود: در داخل اين سبدها توده پارچه‌اي بسيار ظريف سوخته و نيز يك كيسه چرمي پيدا شده است. سجادي دليل سالم ماندن سبدهاي حصيري در گورستان شهرسوخته را خاك مناسب و شرايط آب و هوايي اين محوطه ذكر كرد. وي ادامه گفت: تاكنون كتب متعددي به زبان‌هاي روسي ، فارسي، انگليسي، آلماني و فرانسوي از يافته‌ها و خصوصيات منحصر به فرد شهر سوخته چاپ و منتشر شده است. شهر سوخته از لحاظ تحقيقات انسان شناسي نيز براي كارشناسان و محققان آزمايشگاهي منحصر به فرد به شمار مي‌رود. اين محوطه تاريخي بهترين پايگاه باستان شناسي دنيا براي انجام تحقيقات بر روي منابع انساني است. در گورستان شهر سوخته انواع اسكلت‌ها از يك تا ‪ ۱۰۰‬درصد پوسيدگي يافت شده است. به دليل وجود خاك مناسب ، اسكلت‌هاي سالم متعددي نيز در گورستان شهر سوخته پيدا شده است. باستان شناسان توانسته‌اند در فصول مختلف كاوش ‪ ۵۰۰‬اسكلت انسان در سنين و اندازه‌هاي مختلف از گورستان كشف كنند. تحقيقات كارشناسان و انسان شناسان نشان مي‌دهد كه وجود بيماري ستون فقرات و چسبندگي مهره‌ها عارضه‌اي مشترك بين زنان و مردان اين شهر پنج هزار ساله بوده است. قديمي‌ترين اسكلت يافت شده از گورستان شهر سوخته متعلق به مردي با قد يك متر و ‪ ۹۰‬سانتي متر است. ايجاد نخستين كارگاه دايمي مرمت آثار فرهنگي يكي ديگر از اقداماتي بود كه در پايگاه بين‌المللي شهر سوخته ايجاد شده است. ايجاد اين كارگاه كه دانشجويان رشته مرمت دانشگاه زابل نيز همكاري دارند گام مهمي براي شناسايي هر چه بيشتر قابليت‌هاي سيستان است. آثار كشف شده و شواهد موجود نشان مي‌دهد كه زنان شهر سوخته در پنج هزار سال قبل در كنار مردان سرگرم امور معاش زندگي بوده‌اند. درشرايط حاضر كه نزديك به دو هزار سال از پايان استقرار انسان در شهر سوخته زابل گذشته انواع سفالينه‌ها و ظروف سنگي شكسته در سطح محوطه وسيع اين شهر پيدا مي‌شود. اين ظروف و سفالينه‌هاي شكسته به همراه انواع پارچه، حصير و چوب نشان مي دهد كه اين سرزمين روزگاري يكي از نقاط غني جهان در پنج هزارسال قبل بوده است. طراحي تمبر نخستين انيميشن كشف شده جهان در شهر سوخته يكي از آخرين برنامه‌هاي شاخص كارشناسان پايگاه بين‌المللي اين محوطه است كه با موفقيت انجام شد. بر روي اين تمبر نقشه شهر سوخته به همراه جام منقش به تصوير طراحي شده است. فصل دهم كاوشهاي باستانشناسي بزودي با حضور كارشناسان اين رشته در شهر سوخته آغاز مي‌شود تا بار ديگر اسراري نهفته از دل خروارها خاك بيرون كشيده شود.* عليرضاسنچولي

Wednesday, October 18, 2006


صنايع دستی دشتياری
دشتياری دارای آب و هوای خشک و گرم است و مردم آن به دو دسته ساکن و غير ساکن (عشاير که ايلات بلوچ را تشکيل می دهند) تقسيم می شوند.
اصولاً منبع اصلی درآمد برای بلوچ های ساکن، کشاورزی و برای بلوچ های متحرک، دام پروری است که متأسفانه در سالهای اخير به علت خشکی فراوان، کشاورزی و دامپروری تا حد بسيار زيادی افت کرده است. در نتيجه عوامل مذکور، مردم استان سيستان و بلوچستان، به ناچار به فعاليت های غير کشاورزی روی آورده اند و سعی کرده اند با توسل به فرآورده های مذکور، زندگی خود را سرو سامان بخشند، بجز ترانه ها و نغمه ها، صنايع دستی نيز بيانگر چهره ای از زندگی مردمان بلوچ است که در رنگها و نقش های سوزندوزی بلوچ يا گليم و قالی مفهوم می يابند.
جالب اينجاست که فعاليت های صنايع دستی به طور سنتی در استان مذکور توسط زنان انجام می شود زيرا زنان بلوچ به علت زندگی بسيار محقرانه خود چندان فعاليت خانه داری ندارند. به واسطه سنت ها و عقايد مردان، در خارج از خانه هم نمی توانند کار کنند، در نتيجه هر زن و دختر بلوچ از هفت سالگی و به بهانه تزئين لباس خود، سوزندوزی بلوچ را می آموزد و بدين ترتيب به معاش خانوانده کمک می کند، سفالسازی، قالی و گليم بافی، توسط زنان بلوچستان انجام می شود.
مهمترين رشته های صنايع دستی رايج در استان عبارتست از:
قالی بافی، گليم بافی، سفالگری، حصير بافی، پرده بافی، چادر بافی، نمدمالی، خراطی و سوزندوزی بلوچ، سکه دوزی و آيينه دوزی، پريوار دوزی، توردوزی، خامه دوزی و سياه دوزی.

قالی بافی

شروع قاليبافی در سيستان به دو هزارسال پيش برمی گردد که اقوام سکايی در دشت زرخيز سيستان ساکن شده و به کشاورزی پرداختند و بافندگی خود را همچنان حفظ کردند. قوم مذکور در قرن پنجم ق.م. قالی و گليم می بافتند و نمد توليد می کردند و از گورهای آنان در شمال آلتايی واقع در سيبری، قالی، گليم و نمد به دست آمده است.
در نوشته های اوايل دوره اسلامی، سيستان دارای بهترين بافته های ابريشمی و پشمی بوده است. شهرت بافته های سيستان در آغاز دوره اسلام نشان از سابقه طولانی و درخشان قالی بافی در منطقه دارد. کشف "قالی پازيريک" نشان می دهد که اين قالی توسط اقوام سکايی بافته شده است و به جرأت می توان گفت سکاها نخستين کسانی بودند که بافته هايی بسيار زيبا از خود به جای گذاشته اند.
طرحهای قالی سيستان شبيه به نقش های ترکمن است و نقش های اصيلی چون بلوچی، مددخانی، فتح اللهی و غيره که در اکثر نقاط ايران شناخته شده و در استان های کرمان، خراسان و مازندران مشتری های قديمی دارند. طرحهای مذکور بدون داشتن طراح و نقاش، به صورت ذهنی از نسلی به نسلی ديگر منتقل شده اند.
قالی بافان سيستانی به واسطه زندگی غير ساکن از دارهای افقی استفاده می کردند ولی در حال حاضر دارهای آنان به دارهای عمودی تغيير يافته است.

گليم بافی

از ديگر رشته های مهم صنايع دستی که در بلوچستان رايج است، گليم بافی است. گليم بيشتر توسط زنان چادرنشين که دامدارند، بافته می شود که از پشم دامهای خود برای مواد اوليه گليم بهره می برند.
نقشهای گليم اکثراً سنتی و بدون طرح و الگو است و بيشتر از نقش های سوزندوزی بلوچ استفاده می شود، رنگهای مورد مصرف در مايه تيره است و رنگهای مشکی، زرشکی و قرمز و اندکی رنگ سفيد يا زرد به کار می رود.

سوزندوزی

بدون ترديد سوزندوزی بلوچ را بايد در زمره يکی از اصيل ترين و جالب ترين رشته های صنايع دستی کشور به حساب آورد که آوازه شهرتش به فرسنگها دورتر از اين خاک نيز رسيده و مردم بسياری از نقاط مختلف جهان، بلوچستان را به پشتوانه آن می شناسند. هنر ظريف و پر سابقه ای که هيچکس به درستی نمی داند از چه زمانی در ايران شروع شده است. آنچه مسلم است تقريباً تمامی زنان و دختران بلوچ که در فاصله سنی چهار تا چهل سالگی (و حتی گاه تا شصت سالگی)، دست اندر کار آن به حساب می آيند.
در زندگی ساده و به دور از تجمل زنان بلوچ، شايد مهمترين وسيله تزئين لباس همين سوزندوزی است. اگر از آنان بپرسيد از چه زمانی پيراهن خود را سوزن دوزی می کنند، آن را وصيت پدران خود می دانند و مانند هر هنر قومی نمی توانند منشأ آنرا تعيين کنند.
سوزندوزان بلوچ با نقش گل ها و بوته ها و ترکيب رنگ ها، طبيعت رنگين و زيبايی آفريده و جهانی ساخته اند که در انديشه و خيالشان شکل می گرفته است. طبيعت را آن چنان که دوست داشته و می خواسته اند ترسيم کرده اند، نه به آن شيوه و شمايلی که وجود دارد.
پيراهن بلوچ با چهار قطعه تزئين يافته است که عبارتست از يک قطعه پيش سينه، دو قطعه سرآستين و قطعه ديگر که در زير پيش سينه به طور عمودی تا پايين پيراهن دوخته می شود و جيب يا در اصطلاح محلی "گوپتان" ناميده می شود.
سوزندوزی بلوچ به صورت پيش سينه، جيب، سرآستين، پادامنی، سجاده، نوار، کراوات، کمربند، کوسن، دستمال، روميزی، پرده، سفره، اشارپ و پارچه کلهمک آباژور ارائه می شود.
از طرحهای اصيل مورد استفاده در سوزندوزی بلوچ می توان از طرحهای گل سرخ، چشم ماهی و مرواريد نام برد.
پريوار دوزی و توردوزی نيز از ديگر انواع رودوزيهای بلوچستان است.

خامه دوزی

خامه دوزی بسيار شبيه سوزندوزی بلوچ است با اين تفاوت که در آن فقط از نخ سفيد يک رنگ استفاده می شود. اين هنر تنها در روستاهای سيستان رواج دارد.
محصولات خامه دوزی شامل عرقچين، لباس، پيش سينه، جانماز، روميزی و ... است، که اکثراً برای افراد مسن خاص تهيه می شود.

سياه دوزی

نوع ديگر سوزندوزی در سيستان، سياه دوزی است که در آن از نخ سياه ابريشم استفاده می شود و روی لباس مورد استفاده قرار می گيرد.
خامه دوزی و سياه دوزی تنها جنبه خود مصرفی داشته و فقط بين اهالی سيستان خريد و فروش می شود.

سکه دوزی

تنها مورد ديگر تزئين منازل بلوچ و خانواده های بلوچ پس از سوزندوزی، سکه دوزی بلوچ است. سکه دوزی را يا به ديوار می آويزند و يا جهت تزيين روی رختخواب می اندازند و يا در عروسی ها به گردن شتر می آويزند.
به جهت وجوه اشتراک فراوانی که بين اهالی بلوچستان ايران با اقوام ساکن در کشورهای مجاور منطقه از نظر قومی، نژاد، زبان و فرهنگ وجود دارد، مشابهت هايی هم در هنرهای دستی ساکنين اين مناطق وجود دارد که امری کاملاً طبيعی است. بهمين دليل تشابهاتی بين سکه دوزی بلوچ ايران با محصولات هند و پاکستان وجود دارد.

سفالگری

کلپورگان مرکز توليد نوعی سفال در بلوچستان است که در 30 کيلومتری شهرستان سراوان واقع شده و نوع خاص سفال کلپورگان در ايران کاملاً مشخص است و شباهتی از نظر توليد و رنگ به سفالهای ديگر مناطق ايران ندارد.
سفال کلپورگان توسط زنان بلوچ و به صورت کاملاً ابتدايی توليد می شود.
در ساخت سفال، مردان فقط وظيفه حمل خاک از تپه تا محل سفالگری و آماده کردن گل را به عهده دارند و تمامی مراحل ساخت همانطور که گفته شد توسط زنان انجام می گيرد. گل با دست زنان سفال ساز شکل می گيرد و تراش داده می شود و با سياه قلم تزيين می شود. نقش ها ساده و هندسی است.
مصنوعات ساخته شده شامل: ديگ، سينی، کوزه، قليان، گلدان، ليوان، قوری، مجسمه حيوانات و ... است.

http://dashtyari.persianblog.com/


دعام کنید عزیزان سخت محتاجم
من بر گشتم اما متاسفانه یک سری مشکلاتی دارم که قادر به نوشتن نبودم!!!
دلم می خواهد این بار زنان بلوچ عزیز بیشتری در اینجا حضور پیدا کنند
زنان بلوچ امروزه با گذشته می دانیم که تفاوت های فراوانی وجود دارد اگر می خواهید مادری نمونه باشید باید در جامعه حضور داشته باشید تا بتوانید فرزندان خود را درک کنیدتا با درک متقابل مادر و فرزند باعث پیشرفت هر چه بهتر فرزندتان باشید باید در جامعه حضور داشته باشید تا بهتر بتوانید همسر خود را بشناسید و به خواسته هایش جامه عمل بپو شانید باید بتوانید پاسخ گوی خواسته های همسر خود باشید اگر شما زن و مادر نمونه ای باشید برای خانواده خود بدانیدد گام بزرگی برای پیشبرد بلوچستان بر داشته اید...

از عزیزانی که کامنت گذاشتند و پاسخی دریافت نکرده اند معذرت می خواهم مطمئن باشید که قادر نبودم انشا الله در اولین فرصت از شرمندگی شما عزیزان در می آیم اگر عمری باقی بود.
درپاسخ برادر مجاهد:
نمی دانم چرا من با ایده و افکاری اینچنینی سخت مخالفم ای کاش با دید عمیق تری نگاه می کردید و حقایق را بهتر و فراتر از آنی که هستند می دیدید برادر من حیف جوانی چون شما نیست که سعی نمی کند بفهمد دوای درد من و تو اسلحه و گلوله نیست کاش می توانستم آنچنان بلند فریاد بر کشم که همه و همه آنهایی که در اینچنین راههایی گام بر می دارند بدانند که راههای بهتری هم هست کاش می دانیستید که بلوچ کیست که همانا شما اجدادتان زاده ی آن بلوچی نیست که در تصور داریداگر اجداد خود را ما بهتر و آنطور که بوده اند می شناختیم امروزمی دانستیم که اسلحه بدست گرفتنمان توهمی خطاست ((بیایید دلمان برای ملت بلوچ بتپد نه فقط طایفه خودمان))
نوشته توسط افسانه بانوی بلوچ

Tuesday, October 17, 2006


سلیمان برهمند
کلات بشیر! کلات بشیر یکی از آثار تاریخی واقع در روستای ریپگ شیران میباشد و در مورد آن داستان جالبی وجود دارد و قدمت آن به صدها سال قبل میرسد داستان بدین قرار است که بشیر که پهلوانی قوی هیکل بوده به علت داشتن دشمنی با عده ای از محل زندگی خود (که معلوم نیست کجا بوده است) به روستای ریپگ شیران پناه می آورد و مدتی در این روستا ساکن میشود بعد از گذشت چندی دشمنانش که در تکاپوی وی بوده اند ( علت دشمنی شان برای ما معلوم نیست) متوجه مکان اختفای وی میشوند به سوی این مکان حرکت میکنند، به بشیر خبر میرسد که دشمنانش جای او را پیدا کرده اندو بسوی وی درحرکتند؛ بشیر هم که نمی خواست خود و فرزندانش به دست دشمنانش گرفتار شوند به علت این که دیگر از تعقیب گریز خسته شده بود و دیگر این که میدانست عاقبت دشمنانش به وی میرسند تصمیم به خود کشی می گیرد ا بتدا فرزندان خودش را یکی یکی میکشد و بالای تپه ای به خاک می سپارد وسپس یک کلات را برای خود در بالای کوه میسازد گفتنی است که وی تپه ها و سنگهای عظیمی را به صورت شگفت انگیزی به بالای کوه به تنهایی حمل مکند و با گل و سنگ یک کلات برای خود میسازد بنا بر قولی او مدتی در این کلات زندگی کرده است وبنا بر قولی دیگر او این کلات را فقط به عنوان قبر برای خودش بنا کرده است؛ اما عاقبت بشیر خودش را هم می کشدو درداخل این کلات خاک میکند (این هم معلوم نیست که آیا خودش با دستان خودش خود را خاک کرده یا دیگران او را خاک کرده اند) همان طور که در ابتدا ذکر شد این اثر در روستای ریپگ شیران از توابع بخش دشتیاری واقع در 70 کیلومتری شهرستان چاه بهار قرار دارد!

آقای دلاور بلوچ

دوستان خوب و محترم

این سخنان در واقع جوابی به این گرامی معظم نیست بلکه درد دلم و نجواییم است که بی پرده به سمع همگان میرسانم و امید وارم دوست خوبم دلاور بلوچ که او را در این نوشته مورد خطاب قرار داده ام از این حرفها رنجیده خاطر نگردد و مرا اگر حرفی به اشتباه در مورد ایشان بیان کردم را مورد بخشایش خویش قرار دهند.

آقای دلاور بلوچ

من پستی را که شما در وبلاگتان گذاشته بودید را مطالعه نمودم اما در عجبم که شما عزیز محترم که افسانه بلوچ را با چنان تندی مورد خطاب قرار دادید کجا توانستید حرمت یک زن بلوچ را در اندیشه روادار متمدنانه امروزی حفظ نمایید.دوست خوبم شما همیشه عنوان کلمه آزادی را بدون پروا و حراس برای همگان بیان می نمایید اما از ابراز عقیده یک شخص به بدترین شکل وی را مورد نکوهش قرار میدهید. آن هم یک زن یک بانوی بلوچ را که همیشه شعار میدهیم زنان غیرت بلوچند.
دوست خوبم :
بگذاریم هر کس عقید خود را بیان نماید نه اینکه بخواهیم با ابراز عقیده شخصی هر فرد که آن را بیان مینماید وی را خائن نادان و غیره خطاب نماییم .
اگر واقعا به عمل خود مقیدید به شعار بلندتان عمل تا در آینه اخلاص هر فردی را با هر مسلک پیام و سخنی عزیز محترم بدانید. هر کس به نوع و در خور اندیشه و توانایش سعی در فعالیت در حیطه موضعات بلوچستان دارد. و همان اندازه که بلوچ و بلوچستان برای شما عزیز هستد برای همه که دلشان به عشق بلوچ و بلوچستان میتپد عزیز است.
محترم گرامی:
من شما و تمامی وبلاگ نویسان بلوچ را به خویشتنداری و سعه صدر بیشتر در مورد ارتباط مستمر با یکدیگر و بستری مناسب برای نشان دادند چهره واقعی بلوچ دعوت مینمایم و همچنین از تمامی آن عزیزان به عنوان کوچکترن خدمت گذار بلوچ و بلوچستان میخواهم سعی در نوشتن پست های مناسب در مورد بلوچ و بلوچستان دعوت مینمایم. پستهای که نشان دهنده:
1- توانایی های بلقوه بلوچ و ارزشهای بیشمار بلوچستان
2- سعی در زدودن زنگار هویت جعلی که بر مردم بلوچ و بلوچستان به بی عدالتی محض روا داشته اند
3- ایجاد همبستگی واتحاد وانسجام ناگسستنی بین هم
4- تعریف متنوع از هویت جدید بلوچ و نشان دادن او به جهانیان در پرتو سنتها و باورهای بلوچ
نمایید. فکر میکنم تا حدودی در حیطه اطلاع رسانی بدین وسیله میتوان به حداقل موفقیت روی اورد.
مکرم معظم :
خوب میدانیم که حال دوران تحجر به پایان رسیده و زمین زمان غرق در توسعه پیشرفت است . پس اگر میتوانیم بیاییم جایگاه واقعی خویش را در دهکده جهانی توسعه به همگان نشان دهیم. در دوران تحصیلم در مقطع ابتدایی در کتاب فارسی قطعه جالبی هنوز در ذهنم باقی مانده است و آن مخفی شدن سربازی در یک خرابه برای حفظ و بقای جانش بود که بر روی دیوار خرابه مورچه ای را مشاهد نمود که سعی مورچه ای کوچک در حمل یک دانه گندم به بالای دیوار و رساند این دانه گندم به لانه خویش بود . مورچه بارها این عمل را تکرار کرد . بارها شکست خورد اما از شکست دلسرد ناکام نگشت بلکه با سعی و تلاشش توانست به هدف خود برسد و بر نا توانی غلبه نماید و پیروزی شیرین و دلچسب برای خود کسب نماید.پس بیایید اندیشه های توانایمان را بدون هیچ اقراقی با هم برای رسیدن به تعالی و آرامان شهر آرزوهایمان بین هم مطرح نماییم و تا با این اندشه ها همیشه سعی در بهتر شدن وضعیتمان داشته باشیم.
استاد فقید اشرف سربازی شعری زیبا و گویا تحت عنوان پروسه آزادی به نام ( او برکسن برزین چنال) دارد که در این شعر با صراحت به حقیقتی تلخ در بین ما بلوچ مردمان اشاره مینماید . حقیقتی که هر شنونده را تحت تاثیر قرار میدهد و او را به یاد کارهای که برای بلوچ و بلوچستان انجام داده و یا توانسته و انجام نداده می آورد. شعری که حقیقت امرش از دور ماندگی و بی تمایلی بلوچ نسبت به آینده و حرکت آهنگینش در جامعه توسعه امروزی دارد. ما همیشه سعی داشته ایم که دیگران را مورد نکوهش قرار دهیم آیا تا کنون شده است که خود را مورد نکوهش و خطابه قرار دهیم.
دوست گرامی :
اگر از یک طرف با اندیشه اسلحه و با نیروی قهریه به فکر برانگیختن و ایجاد آزادی باشیم باید بگویم حرفی است ناتوان بلکه باید از سوی دیگر با اندیشه پیشرفت و توسعه سعی در این مهم هم داشته باشیم . اگر از یک سو به قول شما به اسلحه نیاز مندیم .از سوی دیگر به مهندسین ، پزشکان ، معلمین ، مدیران مدبر بلوچ ، ثروت مادی و ... نیاز داریم ، تا بتوانیم پیام توانی و استعداد بارور جوانان بلوچ را به رخ جهانیان بکشانیم . هر آنقدر که مدیران و نیروی های غیر بومی را به عنوان مجریان عقب ماندگی بلوچستان معرفی مینماییم کمی هم باید از مدیران بومی انتظار داشته باشیم. و از جوانان بلوچ بخواهیم به جای جلوه نمایی سعی در تحکیم اندیشه های توانایی خود داشته باشند.
آیا نمیتوانیم با همگامی هم ریشه شوم اعتیاد را بخشکانیم.

دیدده بگشایی ای قلندر

به خدا هنگامی که در یکی از شهرهای بلوچستان قدم میزدم دیوارها و معابر عمومی را میدیدم که سرخ فام هستند در تحیر ماندم که گمانم اینجا هر روزه عده زیادی کشته میشوند اما ناباورانه دیدیم که سرخ فامی دیوارها از خون نیست بلکه پانی است که منه جوان بدون دانستنش کام شیرینم را بدان تلخ و زهرمار مینمایم . اعتیاد...
اگر به رویداد وبلاگ نویسی در اینترنت نگاهی گذرا داشته باشی خواهید دید که جوانان بلوچ با چه علاقه و اشتیاقی مطالب را جمع آوری و در وبلاگهای خود در معرض نمایش جهانیان میگذارند و این جای بسی افتخار است که جوانان ما توانایشان کمتر از دیگران نیست . پس باید در این اندیشه بود که جوانان عزیز مان که بدین حال رسیده اند چگونه میتوانیم آرمانهای یک رنگمان را در کنار همدیگر بگذاریم تا حقیقتی بهتر و زیبنده تر از این داشته باشیم.
و در کلام نهایت اینکه:
مرام و هدفمان نه آن باشد که هر از گاهی به همدیگر توهین روا داریم و کدورتی پیشه نماییم. بلکه سعی در ایجاد یک وحدت رویه در مفهیم و برنامه هایمان داشته باشیم. دوست خوبم ما همگان در مورد ظلمی که به مردم بلوچ روا داشته و میشود واقفیم و هر کس حق دارد به اندازه توان خویش از این عمل اعلام انزجار نماید. و هر کس در توانش خودش حق دارد در مورد این موضوع فعالیت نماید. و من و شما و امثالهم حق نداریم کسی را خائن به جان و نام بلوچ و بلوچستان بنامیم.
دوست خوبم:
امیدوارم کلام ناکام و سخنان کوتاهم را به عنوان بی حرمتی و بی مهری نسبت به خویش قرار مدهی و همواره مرا با سخنان و کلام گویایت راهنما باشی.
با تجدید احترام
خدمت گذار کوچک بلوچستان
ورنا بلوچ

Sunday, October 15, 2006


مديرعامل جمعيت «اميد» سيستان و بلوچستان: كودكان بي‌هويت از مهمترين مشكلات استان است
سرويس: اجتماعي 1385/07/23 10-15-2006 12:11:42 8507-13020: کد خبر
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران سرويس: اجتماعي
مديرعامل جمعيت «اميد» سيستان و بلوچستان، تولد كودكان بي‌هويت و بدون شناسنامه حاصل ازدواج اتباع بيگانه با زنان ايراني را مهمترين مشكل كودكان اين استان دانست.
حبيب‌الله دانش شهرك، در گفت‌وگو با خبرنگار «اجتماعي» ايسنا افزود: تعداد قابل توجهي از مردان افغان پس از ازدواج با دختران ايراني به دليل بروز برخي مشكلات، خانواده خود را ترك مي‌كنند؛ اين در حاليست كه بسياري از كودكان آنها فاقد شناسنامه هستند.
وي در ادامه ضمن اظهار تاسف از اين كه برخي مردان ايراني نيز به دليل فقر فرهنگي چندين مرتبه ازدواج كرده و براي آنها گرفتن شناسنامه براي كودكانشان اهميتي ندارد، بيان كرد: پسر بچه‌ها نيز تنها 2 تا 3 سال درس مي‌خوانند و سپس به عنوان نان‌آور به دنبال كارهاي كاذب از قبيل آوردن كالاهاي خارجي از مرز، فروش بنزين و غيره فرستاده مي‌شوند.
دانش با بيان اين كه دختران نيز در اين مناطق معمولا به لحاظ فرهنگي اجازه تحصيل ندارند اين امر را داراي عموميت ندانست و ادامه داد: اين در حاليست كه برخي از دختران نيز در سنين پايين 9 تا 14 سالگي ازدواج مي‌كنند.
مدير عامل جمعيت «اميد» سيستان و بلوچستان كه در خصوص حمايت از زنان و كودكان فعاليت مي‌كند، از ساير انجمن‌هاي غيردولتي در استانهاي توانا درخواست كرد به لحاظ مالي و امكانات فرهنگي به كمك كودكان اين مناطق بيايند


پارلمان عراق و چهار دولت فدراتيو

پارلمان عراق طرح يک حکومت فدراتيو را با 140 رأی از مجموع 200 رأی نمايندگان به ثبت معياری رسانده است. اما اين طرح تصميم گيریء نهائی و تضمين شده بشمار نميرود. طبق نقشه جديد و بحث های در حال شکل گيری تعدادی از نمايندگان از سه قسمت بودن عراق امروزی پشتيبانی کرده اند. اما در روزهای اخير از نقشه و طرحی سخن ميرود که عراق را در چهار قسمت فرا ميخواند. در طرح سه قسمتیء قبلی از کوردستان، بخش سنی مرکزی و قسمت شيعه نشين جنوب عراق سخن رفته بود. اما در طرح جديد از بخش چهارم نامی برده نشده است.
به نظر ميرسد که قسمت چهارم را« الاحواز » تشکيل خواهد داد. تعداد قليلی نيز معتقدند که شايد بخش چهارم را قسمتهای ترکمن نشين تشکيل بدهد.
الس پهره ای

Saturday, October 14, 2006


بیائیم با هم باشیم
دیر بازیست خللی بزرگ دامن گیر مردم ایران شده است از این رو مردم ایران خود را بسیار کمتر از آن میدانند که هستند و به دنبال تکیه گاهی برای خویش می گردند .رژیم پلید آخوندیسم ایران بخش عظیمی از سرمایه گذاری خویش را به این سیاست داخلی یعنی سلب تدریجی اعتماد به نفس و ضعیف کردن جسمی و روحی مردم ایران اختصاص داده است. چرا که اینچنین ملتی هرگز نمی توانند آینده خود را رقم زده و خود برای خویش تصمیم بگیرند و امیدشان را مبتنی بر پایه خیالهای واهی از قبیل حماقتهای ایران در سیاستهای خارجی و تغییر این رژیم فاسد توسط ابر قدرتهای جهان قرار داده اند و این بدان معناست که سرمایه گذاری این رژیم دو چهره بی فائده نبوده.مردم ایران باید بدانند که سرنوشتشان دست خودشان است اگر بخواهند. اگر بخواهند می توانند آینده شان را رقم بزنند اما نه با اصلاحات، نه با گفتمان ،چرا که این امر موجب شناسائی مردان آزادیخواه شده و رژیم فاسد این مردان بی سلاح را که مانند سدی محکم جلوی سیل چپاولشان را گرفته به آسانی از سر راه بر میدارد.رژیم دوچهره رژیم آخوندیسم ایران هر روز نقابی جدید بر چهره می نهد ،دیروز با مترسکی اصلاح طلب هشت سال مردم ایران را فریب داد و توانست شمار زیادی از آزادیخواهان را پاکسازی کند و امروز این مترسک زشت خیمه شب بازی ،این ابر جلاد دیروز که به ظاهر خود را به پر و پاچه امریکا می مالاند و در پشت دیدگان مترسک دیروزی را به پابوسیشان می فرستد.آری امروز می خواهند مارا به امید حمله آمریکا هشت سال دیگر سر کار بگذارند چرا که این زمان خوبیست برای ادامه برنامه شومشان و سلب غیرت شهامت و مردانگی ایرانیان.
بیائید باهم باشیم.
آیا وقت آن نرسیده که با هم باشیم ، وقت آن نرسیده که بزرگمردان آذربادگان، ‌جوانمردان لرستان، دلاورمردان کرد، چابک سواران ترکمن ،شیر مردان اهوازی، غیور مردان فارس و جان برکفان بلوچ دست در دست هم نهیم و مبارزاتمان را همسو کنیم.به خدا سوگند رژیم آخوندی ایران آن چنان ترسی از اتحادمان دارد که وصف ناشدنیست چرا که می داند دیگر جای ماندنش نخواهد بود و دوران چپاولش به پایان خواهد رسید.به امید اتحاد مردم ایران و رهائی وطنمان از چنگال این کرکسان پیر یارمحمدزهی از واش

بیانیه جدید سازمان جندالله

به نام خداسازمان جندالله ايران به اطلاع مردم بلوچستان و ايران ميرساند كه روز چهارشنبه نوزده 19 مهر ماه مبارزان سازمان طي عملياتي توانستند بخشدار سراوان را دستگير نمايند و در راه بازشت به پايگاه خويش با مزدوران رژيم درگير شدند و در اين درگيري كه ساعتها ادامه داشت دو نفر از مبارزين به نامهاي شعيب گرگيج و عمر سراواني به شهادت رسيدند و يكي ديگر از مبارزين جراحاتي جزيي برداشته و اكنون در صحت كامل ميباشد و همچنين تعدادي از مزدوران پاسدار كشته و زخمي شدند و بخشدار مزدور رژيم هم كه زخمي شده بود توسط مبارزين در همان محل رها شدسازمان جندالله ايران شهادت اين جوانان مبارز و سلحشور را به خانواده عزيزان و عموم مردم ستمديده تبريك گفته و شكي نيست كه شهادت اين عزيزان روح آزادي و آزادگي را در مبارزين و ملت شكوفاتر نموده و حيات طاغوتي رژيم آخوندهاي ايران را به پايان ننگينش نزديكتر مي نمايد
سازمان جندالله ایران

Friday, October 13, 2006

فرسودگي شبكه آبرساني مهمترين علت وقوع اپيدمي‌هاي التور در سيستان و بلوچستان است
زاهدان ، ‪۸۵/۰۷/۲۰‬ .
معاون بهداشتي دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني زاهدان گفت: شكستگي و فرسودگي لوله‌هاي شبكه آبرساني مهمترين علت وقوع اپيدمي‌هاي التور در سيستان و بلوچستان است.
"فرشيد عابدي" روز پنجشنبه در گفت و گو با ايرنا افزود: با وجودي كه بيشتر روستاهاي بالاي ‪ ۲۰‬خانوار استان از شبكه آب لوله كشي بهره‌مند هستند اما فرسودگي و ساير معايب اين شبكه‌ها و نيز بحران خشكسالي باعث شده تا آب آشاميدني بسياري از اين مراكز جمعيتي از نظر بهداشتي مطلوب نباشد.
وي ادامه داد: به علت فقدان نظام مراقبت بيماريها و نبود سيستم آماري مدون، بيماري التور بصورت بومي در دو كشور افغانستان و پاكستان دارد و و سيستان وبلوچستان به سبب همجواري با اين كشورها به عنوان دروازه اصلي ورود اين آلودگي به كشور محسوب مي‌شود.
او افزود: اين در حالي است كه تنها ‪ ۵۲‬درصد از مردم از توالت بهداشتي استفاده مي‌كنند.
معاون بهداشتي دانشگاه علوم پزشكي زاهدان گفت: مطالعات اپيدميولوژيك در استان نشان مي‌دهد آلودگي التور عمدتا از راه مصرف آب آلوده در ميان جمعيت گسترش مي‌يابد.
وي افزود: دفع غير بهداشتي فاضلاب از توالتهاي غير استاندارد در كنار شكستگي و فرسودگي شبكه آبرساني مهمترين علت وقوع ايپدمي‌هاي التور است.
عابدي اضافه كرد: تلاش و كوشش پرسنل دانشگاه علوم پزشكي و مراكز بهداشتي درماني موجب كاهش موارد ابتلا به آلودگي بيماري التور در سالهاي اخير شده است.
وي گفت: تدوين طرح جامع پيشگيري از التور كه با مشاركت كليه سازمانها و ارگانهاي مرتبط انجام شده و همچنين ساماندهي وضعيت لوله كشي آب و فاضلاب مناطق شهري و روستايي جز اولويت‌هاي سيستم سلامت است.
وي همچنين خواستار نگاه سلامت محور در جهت‌گيري سياستهاي اجرايي كليه سازمانها و ارگانهاي مرتبط شد.
رييس مركز بهداشت استان با اشاره به اهميت تامين آب آشاميدني بهداشتي براي ساكنين مناطق روستايي خواستار توجه بيش‌ازپيش فرمانداري‌ها وبخشداري‌ها به تكميل زيرساخت‌هاي محيطي و اختصاصي در اين زمينه شد.
وي ادامه داد: از اعتبارات تخصيصي به دهداريها بايد براي تكميل شبكه‌هاي آبرساني و نيز احداث توالت بهداشتي و سيستم دفع مناسب فاضلاب در اين مناطق استفاده شود تا شاهد جامعه‌اي سالم باشيم

قتل چهار جوان دیگر از جوانان بلوچ توسط نیروهای انتظامی رژیم
جنگ خانمانسوز رژیم با مردم بیدفاع بلوچ همچنان ادامه دارد. به گزارش خبرگزاري حکومتی ایرنا و به نقل از معاون اجتماعي و ارشاد فرماندهي قرارگاه عملياتي رسول‌اكرم(ص) چهار جوان بلوچ توسط ماموران اين قرارگاه در منطقه شرق كرمان کشته شدند. این چهار نفر هم "اشرار مسلح كه سابقه شرارت، ايجاد ناامني ، سرقت مسلحانه ، درگيري با ماموران و قاچاق موادمخدر داشته اند" معرفی شدند. در هفته پیش هم سه جوان دیگر از جوانان بلوچ به اسم اشرار مسلح توسط نیروهای انتظامی رژیم به قتل رسیدند. طبق گزارشات خود رژیم فقط در طول شانزده روز گذشته , نوزده نفر در سیستان و بلوچستان توسط نیروهای نظامی آن کشته و یا اعدام گشته اند شدت تبلیغات و پروپگانداهای رژیم شوونیستی ایران بر علیه ملت ستمدیده بلوچ آنقدر در سطح گسترده ای بوده که حتی بر سازمانها و فعالین حقوق بشر ایرانی تاثیر گذاشته که حاضر به افشای این جنایت رژیم نیستند و بدور از تصور هم نیست که اگر رژیم , حتی نیمی از جمعیت این منطقه را به اسم اشرار و قاچاقچی قتل عام کند باز هم تبرئه خواهد شد و طبق معمول سکوت ادامه خواهد یافت... ...??ه
گزارش : راديو بلوچي اف ام
‪چهارشنبه، ۱۹ مهر ۱۳۸۵

قتل چهار جوان دیگر از جوانان بلوچ توسط نیروهای انتظامی رژیم
جنگ خانمانسوز رژیم با مردم بیدفاع بلوچ همچنان ادامه دارد. به گزارش خبرگزاري حکومتی ایرنا و به نقل از معاون اجتماعي و ارشاد فرماندهي قرارگاه عملياتي رسول‌اكرم(ص) چهار جوان بلوچ توسط ماموران اين قرارگاه در منطقه شرق كرمان کشته شدند. این چهار نفر هم "اشرار مسلح كه سابقه شرارت، ايجاد ناامني ، سرقت مسلحانه ، درگيري با ماموران و قاچاق موادمخدر داشته اند" معرفی شدند. در هفته پیش هم سه جوان دیگر از جوانان بلوچ به اسم اشرار مسلح توسط نیروهای انتظامی رژیم به قتل رسیدند. طبق گزارشات خود رژیم فقط در طول شانزده روز گذشته , نوزده نفر در سیستان و بلوچستان توسط نیروهای نظامی آن کشته و یا اعدام گشته اند شدت تبلیغات و پروپگانداهای رژیم شوونیستی ایران بر علیه ملت ستمدیده بلوچ آنقدر در سطح گسترده ای بوده که حتی بر سازمانها و فعالین حقوق بشر ایرانی تاثیر گذاشته که حاضر به افشای این جنایت رژیم نیستند و بدور از تصور هم نیست که اگر رژیم , حتی نیمی از جمعیت این منطقه را به اسم اشرار و قاچاقچی قتل عام کند باز هم تبرئه خواهد شد و طبق معمول سکوت ادامه خواهد یافت... ...??ه
گزارش : راديو بلوچي اف ام
‪چهارشنبه، ۱۹ مهر ۱۳۸۵

Thursday, October 12, 2006

تاریخچه نظام چند همسری

علی اصغر ملازهی
محقق و دانشجوی فوق لیسانس فلسفه

از سايت بلوچ آکادمیست Baloch Academist


چند همسری نمادی اجتماعی با جنبه های زیست شناختی است که هم زیست شناسان و هم مردم شناسان به مطالعه آن علاقمند هستند. زیست شناسانی چون (کربس و داویس، 1984)، چند همسری را بیشتر به این صورت تعریف کرده اند که عبارت است از موقعیتی که در آن هر مرد با بیش از یک زن و هر زن فقط با یک مرد جفت میشود.
مردم شناسانی مثل (کوتاک، 1987)، چند همسری را بعنوان رابطه ای زناشویی که در آن بیش از یک زن شرکت دارند، تعریف میکند.

چند همسری نمادی دیرینه است. اما عده ای آن را به اسلام نسبت داده اند. فقیه و محقق مصری سید سابق (1987 )، در این باره مینویسد: نظام چند همسری پیش از ظهور اسلام در میان ملتهای فراوانی وجود داشته است، از جمله در میان اقوام عبری صقلبی یا اسلاوی که نژاد کشورهای: روسیه، لیتوانی، استونی، بلغارستان، چکسلواکی، و یوگسلاوی را تشکیل میدهند. این نظام متداول بوده است و همچنین در میان ژرمنها و سکسونها که غالبا ملل کشورهای آلمان، اتریش، سویس، بلژیک، هلند، دانمارک، سوئد، نروژ، و انگلیس را تشکیل میدهند، چند همسری وجود داشته است.

امروزه هم این نظام در بین ملل غیر مسلمان آفریقا، هندوستان، چین، و ژاپن وجود دارد. در میان ملل غیر مسلمان حتی در آمریکا چند همسری وجود دارد. در تبت چین، چند شوهری نیز وجود دارد. پس بر خلاف گمان عده ای، مبدع این سیستم اسلام نبوده و منحصر به ملتهای مسلمان نمیشود.
در انجیل، نص صریحی نمیتوان یافت که به موجب آن چند همسری حرام باشد، بلکه تک همسری بودن مسیحیان اروپایی به دلیل آداب و رسوم باقیمانده پیش از مسیحیت رومیها و یونانیان بوده است که کلیسا آنها را پذیرفته و جزو تعالیم خود قرار داده است.

فرضیات پیرامون عوامل موثر بر چند همسری:


عوامل اقتصادی: گفته اند در دوران قدیم ، بر خلاف امروز، داشتن زن و فرزند زیاد از لحاظ اقتصادی به نفع مرد بوده و مرد از زنان و فرزندان خود مانند بردگان کار می کشیده و یا احیانا فرزندان خود را می فروخته. منشا بردگی بسیاری از افراد اسارت در جنگ نبوده است. از نوشته هایی که پیرامون چند همسری در دست هست، مجموعا چنین بر می آید که چند همسری هم از جهت توانایی مالی یک مرد برای تکفل زنان متعدد و هم از جهت نیاز و وابستگی اقتصادی زنان که آنها را مجبور به چنین ازدواجی می کنند، و هم به دلیل به اسارت گرفتن زنان و بهره کشی اقتصادی از آنان و هم به لحاظ عرف تعیین خرج و جهیزیه عروسی وارث بیوه ها و ...، تحت تاثیر عوامل اقتصادی بوده است.

عوامل اجتماعی: فزونی تعداد مردان به زنان ، جنگها و به اسارت گرفته شدن زنان، مرد سالاری جوامع که در آن مردان قوانینی به نفع خود شکل داده اند، نیاز به فرزندان بیشتر، نیاز به توسعه پیوندهای عشیره است و پاره ایی از رسوم جوامع به عنوان عوامل اجتماعی موثر بر پدیده چند همسری ذکر شده اند. اگر دختران در سن 14 سالگی و پسران در سن 25 سالگی ازدواج کنند مازدای به اندازه 9 سال ازدواج برای هر زن می ماند که بین مردانی که مایل به چند همسری هستند تقسیم می شود (گود 1973 ; ترجمه ناصحی،1352). اگر تعداد زنان آماده ازدواج بیش از مردان طالب همسر باشد، می توان تصور کرد که این عامل در جوامعی که فرهنگ آنها مجرد ماندن طولانی زنان و دختران را بد میداند سبب مجبور شدن زنان در ازدواج با مردان متاهل شود.
در مورد عامل مرد سالاری و چند همسری استاد مطهری چنین نقل قول می کند: خیلی واضح است که علت تعداد زوجات چیست؟ و چه بوده است؟ علتش زورگویی و تسلط مرد و بردگی زن است. علتش پدرشاهی است. مرد چون بر زن تسلط و حکمرانی داشته رسوم و قوانین را به نفع خود و علیه زنها قرنها مورد استفاده قرار داده است، و زن چون محکوم مرد بوده نتوانسته است چند شوهری را به نفع خود مجری دارد. امروزه که دوره پایان زورگویی مرد است امتیاز چند زنی نیز مانند بسیاری از امتیازات غلط دیگر جای خود را به حقوق متساوی و متقابل زن و مرد می دهد (مطهری،1359). ایشان این نوع تفکر را سطحی و ناشیانه خوانده و رد می کند.
یکی دیگر از عوامل اجتماعی چند همسری ، عامل پیوند قبیله ایی است بهنام و راسخ(1348) نوشته اند که به گمان آنها اندیشه تشیید و تحکیم خانواده بوده که از سببهای رسم (چند زنی) شده است، مثلا خان یک طایفه برای آن که نفوذ ایل و تیره خود را توسعه دهد و مقام خویش را مستحکم بدارد، از خوانین همسایه دختر می گرفته و از این راه به پشتیبانی طوایف دیگر در روزهای سختی اطمینان حاصل می کرده است.
دو زنی در مواردی و خصوصا نزد پاره ایی از قشرها و طبقات مشخص اجتماعی چون بازرگانان و کسبه و افرادی که شغل آنها موجب تحرک مکانی بیشتر است (مانند رانندگان) فزونتر ملاحظه میشود و اصولا تعداد زوجات در محیط شهری و مردان چهل سال به بالا رایجتر است (بهنام و راسخ، 1348).

عوامل جغرافیایی: منتسکیو معتقد است ، در کشورهایی که دارای آب و هوای گرم می باشند زنها در سنین هشت و نه سالگی به بلوغ می رسند، در این کشورها بلوغ و باروری زنها پشت سرهم صورت می گیرد. اما در کشورهای که هوای معتدل دارند ، زیبایی زنها مدت بیشتری باقی می ماند و دیرتر به بلوغ می رسند. وقتی که ازدواج می کنند به خاطر سن بالا تجربیات بیشتری دارند و دیرتر بچه دار می شوند و تقریبا همزمان با شوهران خود پیر می شوند. بر این اساس بین مردها و زنها مساوات برقرار شده و مردها بیش از یک زن نمی گیرند. دو دلیل برای رد این فرضیه وجود دارد. اول اینکه چند همسری مشرق زمین منحصر به مناطق گرمسیر نبوده بلکه در مناطق معتدل از جمله ایران وجود داشته است. ثانیا شواهدی وجود دارد که همین نیاز در غرب نیز وجود داشته اما به اشکال دیگری ظاهر شده است (مطهری، 1359).


عوامل زیست شناختی: ویل دورانت بر این باور است که مرد ذاتاً طبیعت چند همسری دارد، و فقط نیرومندترین قیود اخلاقی، میزان مناسبی از فقر و کار سخت، و نظارت دائمی زوجه میتواند تک همسری را به او تحمیل کند. (دورانت، 1953، ترجمه زریاب،1371).

اسکات معتقد است که مرد ذاتاً چند همسر است و توسعه تمدن مایه توسعه و تعمیم چند همسری ذاتی شده است.

دکتر موسیر نیز در این باره می گوید: زن طبیعتا تک همسر است و مرد در خود عنصر چند همسری را دارد.

سروش (1361) این دو قول را در کتاب دانش و ارزش خود آورده و می گوید : آنچه اینان از چند همسری ذاتی ، در مرد منظور دارند این است که مرد میلیونها سلول اسپرماتوزوئید تولید می کند، در حالیکه در زن، در هر ماه فقط یک تخمک آماده باروری می گردد. لذا همگامی با مشی طبیعت لازمه اش این است که مرد را اجازه دهیم زنان بسیاری بستاند و آنها را بارور گرداند، و زن را از ستاندن بیش از یک شوهر در تمام عمر باز داریم. وی در انتها این شیوه استدلال را نکوهش می کند.

به طور کلی می توان گفت که در جامعه ایرانی نگرشها نسبت به چند همسری عمدتا منفی است. کی نیا(1373) در این رابطه می نویسد: تعداد زوجات در کشور ما متاسفانه در همه موارد بر پایه اصول اخلاقی و در مسیر هدفهای اسلامی نبوده و در اغلب موارد بنا بر تنوع طلبی و جبران ضعف جنسی و هوسرانی مرد صورت گرفته است و کانون وحدت و صفای خانوادگی را به صحنه جدال و نفاق بین زن و شوهر تبدیل کرده، که سرانجام منجر به وقوع طلاق بین آنان گردیده است.

در مبحث نکاح صحیح بخاری از حضرت عایشه (رض) روایتی نقل شده که می فرمایند: چهار نوع ازدواج در دوران جاهلیت ، در بین اعراب مرسوم بود:

اول اینکه، مردی از کسی دختر یا یکی از بستگانش را خواستگاری می کرد و با پرداخت مهریه اقدام به ازدواج می کرد.

دوم اینکه، شخص به زن خود می گفت ; پس از اینکه از قاعدگی پاک شدی برو نزد فلان کس که می خواهی با او آمیزش کنی، در این حالت شوهر از او کناره گیری می کرد تا حاملگی مشخص شود. آنگاه در صورت دلخواه مجدد با او زندگی می کرد. این کار برای بدست آوردن فرزندان اصیل و نجیب انجا م می گرفت. این نوع نکاح را استبضاع می نامیدند.

سوم اینکه، گروهی کمتر از ده نفر از مردان بر یک زن جمع شده به نوبت پیش او رفته و با او آمیزش میکردند. وقتی زن حامله میشد و زایمان می کرد، آن افراد را احضار می کردند. هیچکدام از این افراد نمی توانست از آمدن امتناع کند، آن وقت خطاب به آنان می گفت : همه شما از کاری که با من کرده اید با خبر هستید، اینک بچه ایی آورده ام. سپس به دلخواه، یکی از آنان را نام می برد و بچه به او تعلق می گرفت. آن شخص حق امتناع از پذیرش نداشت.

نوع چهارم ، به این صورت بود که گروهی از زنان بدکاره و زناپیشه در محل خاصی جمع می شدند و پرچم ویژه ایی بر در خانه نصب می کردند تا مردم آنها را بشناسند. گروهی از مردان با هم توافق کرده نزد یکی از زنان رفته با او نزدیکی می کردند. آن زن اگر حامله شده و زایمان می کرد ، آن مردان پیش او آمده، قیافه شناسان را فرا می خواندند ، با نظر قیافه شناسان بچه به یکی از آنها تعلق می گرفت که نمی توانست از پذیرش آن امتناع کند. (بخاری 194 – 256 ﻫ . ق).

از چهار نوع ذکر شده، نوع دوم در ایران دوران ساسانیان نیز مرسوم بوده است. بارتولومه(1924 ، ترجمه صاحب الزمان 1344) می نویسد: ... نوعی دیگر از ازدواج در عصر ساسانی معمول بوده است که آن را ازدواج با (زنی عاریتی) یا (ازدواج استقراضی) می توان نامید . یعنی اختیار موقت زنی به همسری در حالی که در قید ازدواج شوهر دیگری است.

اسلام بجر اولین نوع ازدواج ، سایر اقسام ازدواج های فوق الذکر را حرام اعلام کرد. این نوع ازدواج نیز ابتدا از نظر تعداد زنانی که یک مرد می توانسته عقد کند هیچ حد و حصری نداشته.
چند زنی در آن زمان در بسیاری از اقوام و ملتها مرسوم بود. تا سال هشتم هجری برای مسلمانان محدودیت از نظر تعداد زنانی که می توانستند عقد کنند وجود نداشت. به قول محمد حسنین هیکل، آیات مربوط به محدود کردن زنان به حداکثر چهار نفر، در سال هشتم هجری نازل شد.

عدد حداکثر چهار زن را بدون شک اسلام تشریع کرده است و پیش از آن چنین محدودیتی نبوده است. اگر ازدواج موقت را که صرفا در فقه شیعه حلال بوده و از نظر تعداد محدودیتی ندارد ، استثناء کنیم ، نزد همه فقهای اسلامی اعم از شیعه و سنی، از چهار زن در عقد دائم یک مرد حرام است.

قرضاوی (1976) روایتی را نقل میکند که در بسیاری از کتب حدیث آمده است، به این صورت که وقتی غیلان ثقفی مسلمان شد ؛ ده زن داشت. پیامبر (ص) فرمود : از زنان خود چهار نفر را برگزین و بقیه را طلاق بده.

قرطبی در تفسیر خود روایتی را با ذکر سند از محمدبن معن الغفاری نقل کرده است به این صورت که زنی نزد عمربن خطاب (رض) از شوهر خود شکایت کرد که به او بی توجهی بوده و همیشه مشغول عبادت و شب زنده داری است. عمر قضاوت را به کعب اسدی که در آنجا بود واگذار کرد. ایشان شوهر او را خواسته به او گفت : چون خداوند عزوجل برای تو چهار زن را حلال کرده است ، تو فقط حق داری سه شبانه روز از همسر خود دوری کنی و بیش از این حق نداری. عمر این قضاوت او را تصدیق و تحسین کرد( راجح ، 1986).

عدالت عالی ترین فضیلت انسانی است . شرط عدالت یعنی شرط واجد بودن عالیترین نیروی اخلاقی، با توجه به اینکه معمولا احساسات مردان نسبت به همه زنها یکسان و در یک درجه نیست، رعایت عدالت و پرهیز از تبعیض میان زنان ، یکی از مشکل ترین وظایف بشمار می رود.

تعدد زوجات با این شرط اخلاقی اکید و شدید، بجای آنکه وسیله ایی برای هوسرانی مرد واقع شود شکل و قیافه انجام وظیفه به خود می گیرد. هوس رانی و شهوت پرستی جزء با آزادی کامل و دنبال هوای دل رفتنی سازگار نیست.

کسانی که تعداد زوجات را وسیله هوسرانی قرارداده اند ، قانون اسلامی را بهانه برای یک عمل ناروا قرار داده اند . اجتماع حق دارد آنها را مواخذه و مجازات و این بهانه را از دست آنها بگیرد.

شرطی که اسلام برای تعدد زوجات در نظر گرفته است عدالت است، که عبارت است از اینکه مرد مسلمان به خود اطمینان و اعتماد داشته باشد، در صورتی که بیش از یک زن در زمان واحد بگیرد خواهد توانست بین زنان در خوراک و پوشاک ، نفقه و بیتوته ، عدالت را رعایت کند. اگر کسی در نفس خود چنین اطمینانی حاصل نکند و به نفس خود اعتماد نداشته باشد که می تواند حقوق زنان را بالسویه رعایت کند، بر او حرام است که بیش از یک زن نکاح کند. این نظام (پدیده چند همسری) در بین مسلمانان احتمالا روندی رو به کاهش دارد