Pahra پهره

news about balochistan

Friday, July 21, 2006


شخصیتهای صلح جو


می نویسد "در حماسه بلوچی اشخاصی وجود دارند که بر خلاف اطرافیان آتشین مزاج و تند خویشان دارای روحیات ملایم و صفاتی پسندیده هستند. آنان همیشه می کوشند تا از بروز اختلاف و شروع جنگ میان قبایل جلوگیری کنند. هرچند که دراین راه توفیق نمی یابند چون بنا به تقدیر روی دادن حوادثی چون جنگ و خونریزی اجتناب ناپذیر است . این افراد می توانند از سرداران جنگجو و یا ...
این افراد می توانند از سرداران جنگجو و یا پیران اهل طریقت باشند. در برخوردشان هم با سرداران از آنان انتقاد می کنند و در مواردی به نفرین سردار جنگجویی که حاضر به ترک میدان نبرد و خونریزی نمی شود ، می پردازند.
از مهمترین شخصیتهای میانجیگر و صلح جو در حماسه بلوچی باید از بی بگر خواهر زاده چاکر یاد کرد که در عین حال هم شاعر است وهم پهلوانی قابل . لازم به یادآوری است که در منظومه چاکر و گوهرام ، شولان که در مکران رایج است ، این شخصیت جای خود را به میران خواهر زاده دیگر چاکر داده است که به نظر می رسد نقالان و راویان حماسه در این مورد تحریف و اشتباه کرده اند. ( نگاه کنید به بندهای 376 تا 390 منظومه چاکر و گوهرام ، شولان )
همچنین شی کهیریها که صوفیانی اهل طریقت بودند به عنوان شخصیتهای صلح جو در حماسه بلوچی مطرح شده اند ، مثلا در منظومه جنگ نلی . ( نگاه کنید به بندهای 192 تا 207 منظومه جنگ نلی)
گناه و شکست پهلوان
در حماسه بلوچی یکی از مسایلی که باعث شکست و نابودی پهلوان در جنگ می شود ، کارهای ناروایی است که پهلوان یا نزدیکانش مانند برادر و خواهر انجام می دهند که در فرهنگ و اساطیر آنان گناه محسوب می شود . در نتیجه پهلوان در نبرد شکست میخورد و چه بسا جان می دهد. مانند گناهی که خواهر همل مرتکب شد و آن شستن و شانه کردن موی سر در روز شنبه و شانزدهم ماه عقرب بود ، که این روز در اعتقاد بلوچ ها شوم و نحس است . بنابراین به کفاره این گناه همل شکست میخورد و بدست فرنگیان ( پرتغالیها) اسیر و کشته می شود . (بندهای 1 تا 9 منظومه همل و فرنگیان)
کارکردهای حماسه بلوچی
همانگونه که دیدیم حماسه بلوچی تاریخ شفاهی آنان است ، در شرایطی که کوچ نشینی فرصت و امکان ثبت و ضبط را به آنان نمی داده است ، بلوچ ها سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر گذشته و تاریخ خود را منتقل می کنند . در حماسه بلوچی پیش از اینکه فرد مطرح باشد حیثیت قوم محور اصلی است، هنوز هم ساختار اجتماعی جامعه بلوچستان تا حدود زیادی چنین است ، بنابراین هنوز هم نیاز به حماسه و حماسه سرایی در این جامعه احساس می شود . حماسه در زندگی مردم نقش اساسی دارد ، بطوری که امروزه نیز اگر قبیله ای یا فردی عملکردی نیک و مهم انجام دهند حماسه سرایان بلوچ برایشان شعر می سرایند . زاروبین می گوید: حماسه منشأیی است که بلوچ ها مفاهیم مردانگی ، شجاعت و حرمت و اخلاق انسانی را از آن گرفته اند ، و به همین دلیل است که شاعر یا گوینده شعر حماسی از احترام ویژه ای در نزد بلوچ ها برخوردار است
[1]
این اشعار به مناسبت های مختلف در مراسمی نظیر جشن ها و به خصوص در عروسی ها به مردم ارایه می شود . در گذشته فقط خانواده هایی معروف به دومب(Dwemb) که امروزه به استاولوری (Lweri) معروفند ، آوازخوانان و خنیاگران بلوچ بوده اند که با عناوینی چون اگازی (Agāzi) و پهلوان مشهور هستند . اینها پاسداران بی مدعای فرهنگ بلوچ بوده اند . اسطوره ها ، حماسه ، تاریخ و بطور کلی آنچه که به مقوله ، فرهنگ و ادب تعلق دارد و به وسیله آنان به نسلهای بعدی منتقل شده است.
یادآوری می شود که این انتقال توأم با تغییر ، دخل و تصرف بوده است . چرا که صاحب نظران معتقدند که روانشناسی اجتماعی در جوامع سنتی ، گرایش ویژه ای به برخورد با روایات سنتی خود و دخالت در آنها دارد. یک فرهنگ سنتی و مبتنی بر نقل شفاهی ، به خود حق می دهد که حتی در نوشته شاعر معینی هم دست برد ، چه رسد به دخالت در نقل سینه به سینه روایت نانوشته
[2].
در مورد پراکندگی خنیاگران بلوچ در سایر نقاط دیمز می نویسد : این آواز خوانان نه تنها در بلوچستان یافت می شوند بلکه در افغانستان ، بلوچستان ایران و در قسمت غربی هندوستان که خانه اصلی آنهاست موجود می باشند . این آوازخوانان عموما در بین خود به لهجه ای از سندی یا پنجابی غربی گفتگو می کنند و بسته به موقعیت و محل زندگی با زبانهای فارسی ، پشتو ، بلوچی و براهویی به همان اندازه آشنا هستند.
[3]
در گذشته این هنر فقط متعلق به دومب ها بوده است ، و دلیل آن از نظر پروفسور عبدالله جان جمال الدینی و دیمز این بوده است که شاعران بلوچ اشعارشان را در مجالس قرائت نمی کردند چون این کار راعیب می دانستند، و این اشعار را به دومب ، اگازی و پهلوان می دادند تا در مجالس ارایه کند.
[4]
باید تصریح کرد که این افراد در همه موارد بلوچ های حقیقی می باشند و از هیچ گونه طبقه پایین تری یا نژادی دیگر نمی باشند . مشابه این افراد در فرهنگ های ملل دیگر نیز وجود دارد مانند : راپسودوس ها (Rhapsodus) در یونان باستان ، تروورها (tuouvēre) و ژوگلرها یا ژونگلرها (Joglear) در فرانسه ، مابوها در سودان ، گوزلارها در (Guslar) میان اقوام اسلاو جنوبی ، اسکمروخی (Skomrokhi) در روسیه ، گوسانها (Gusān) در ایران باستان ، سکوپ ها (Scop) در انگلیس ، باردها (Bārd) در میان سلت و اسکالدها (Skald) در نروژ و کاتار – به در ژاپن
[5].
امروزه نه تنها شاعران بلوچ قرائت آثار خود را ناشایست نمی دانند ، بلکه بسیاری از آنان خودشان پهلوان هستند . مانند ملا کمال خان هوت که هم شاعری است توانا و هم پهلوی است بی نظیر.
علاوه بر ملا کمال خان هوت می توان پهلوان ( خوانندگان و نوازندگان ) دیگری چون ملا شهداد جدگان ، غلام قادر ملازهی ، لال بخش پیک ، پهلوان بلند زنگشاهی ، قادر بخش راسکی معروف به کادوک و مرحوم ملا موسی راسکی را نام برد.
نحوه ارایه اشعار حماسی به صورت اجرای دکلمه که در بلوچی اصطلاحا "دپ گال" (Dapgāl) گفته می شود ، و نیز آواز که اصطلاح بلوچی آن «الحان» است ، که در هر دو صورت همراه با موسیقی می باشد. آلات موسیقی در اجرای چنین مراسمی عبارتند از : سرود (Sorwed) که همان قیچک است ، دو تنبورگ (Tanburag) که همان تنبور است ، که یکی از تنبورگ ها را خواننده و دیگری را شخص دومی موسوم به پنجگی (Panjagi) می نوازد. این همراهی سرودها و آهنگ ها ، غالبا هم بر شکل و لحن و مشخصات زبانی این داستان – سرودها تأثیر می گذارد و هم به ادامه وجود تنوع پذیری آنها یاری می رساند.
[6] . باید اعتراف کرد که در اکثر موارد دخالت ها ، تفاسیر گوناگون ، دخل و تصرف های پهلوانان بلوچ اجتناب ناپذیر و لازم بوده است ، چرا که این موارد به ایجاد و حفظ رابط ساده تر و قابل فهم تری با مخاطبین که اکثرا مردم عادی جامعه بوده اند کمک می کند ، که چه بسا در غیر اینصورت در ایجاد رابطه شنودگان دشواری و خلل بوجود می آید و اثر مطلوب بر آنها نمی گذارد.
یاداور می شود که یکی از عواملی که باعث شده است شعر حماسی بلوچی ، با توجه به شفاهی بودن ، باقی بماند و نقش خود را ایفا کند ، این مسئله است که هر بلوچی وظیفه داشته است که تعداد زیادی از این اشعار را از حفظ بخواند ، و به همین دلیل با گذشت سالها از دوران چاکر و گوهرام ، هانی و شی مرید و سایر شخصیتهای حماسی ، این اشعار هنوز به مانند گذشته حفظ شده اند و اگر پهلوانی در اصل روایت قصد تحریف داشته باشد مردمی که در مجلس حاضرند بلافاصله به او اصل شعر را یادآور می شوند
[7] .
[1] Aleksander. L. G. Junberg the Baluchi Epic Poem abut šahdād and māhnāz Newzlerer of Baluchistan Studies. No. 7. 1990, P.47.
[2] محمد مختاری ، همان کتاب ، ص 30 .
[3] M, Longwarth, Demes, OP. Cit. P:xv.
[4] Ibid. P.P. XVIi. & XVI.
و همچنین عبدالله جان جمال الدینی همانجا ص 30.
[5] در این باره نگاه کنید به محمد مختاری همان کتاب ، ص 38 تا 44 .
[6] همانجا ، ص 31 .
[7] کل خان نصیر ، همان کتاب ، ص 28 .
"

0 Comments:

Post a Comment

<< Home