Pahra پهره

news about balochistan

Monday, July 24, 2006

ما(جبهه متحد بلوچستان-جمهوریخواهان) و مسئله فلسطین
مسئله فلسطین و اسرائیل از روزتاسیس کشور اسرائیل و اسکان دادن یهودیان درآن سرزمین بعد از جنگ جهانی دوم و آن کشتارهستریک هیتلری تا به امروز بعنوان یکی از بغرنجترین مسائل جهان در آمده است. تا جائیکه در سه جنگ بزرگ منطقه ای جهان را تا لبه پرتگاه جنگی عالمسوز قرار داده است، و در هر سه جنگ اسرائیل علیرغم شرکت بزرگترین ملت و کشور عربی یعنی مصر، همزمان با آن سوریه و اردن هاشمی و لبنان بعلاوه همه سازمانهای چپ و راست ملت فلسطین فاتح بوده است. از طرفی دیگر هر دو ملت فلسطین و اسرائیل جنگهای چریکی بر علیه یکدیگر را نیز تجربه نموده اند و خوشبختانه هر دو نیز با درکی سیاسی گاها اجباری دریافتند که باید چنین شیوه مبارزه ای را کنار بگذارند . در پس همه این حوادث جنگی، ایالات متحده آمریکا پشتیبانه نهائی و بدون قید و شرط دولتهای اسرائیل بوده است . بطوریکه چتر هوائی آمریکا در هر سه نبرد بر علیه اعراب و در دفاع از اسرائیل بسوی آسمان تل آیو باز بوده است . آمریکا و تمامی دولتهای آن از هر دو حزب حاکم بلااستثنا تمامی قطع نامه های جهانی سازمان ملل را بر علیه اسرائیل وتو نموده و از آن دفاع مستقیم بعمل آورده اند. در دفاع نهائی از دولت اسرائیل تقریبا تمامی دول مغرب زمین از فرانسه و آلمان گرفته تا ایتالیا و کانادا متفقا عمل نموده اند. چنین دفاعی همه جانبه از اسرائیل با توجه به رسمیت شناختن آن از طرف سازمان ملل به هر انسان سیاسی واقع بینی میفهماند که عدم برسمیت شناختن آن از ناپختگی .دگم اندیشی و بی تجربگی سیاسی خصم آن ناشی میشود.
خارج از مسئله دفاع سیاسی کشورهای غربی و در رآس آن آمریکا از اسرائیل باید در نظر داشت که منافع سرمایه جهانی بدلیل نقش جهانی سرمایه داران یهود در اقتصاد بین المللی با دفاع از دولت و ملت اسرائیل در قبال فلسطینیها که از حمایت همه کشورهای عربی بلحاظ ملی و مذهبی گره خورده است. تا آنجا که گاها جنگ میان این دو ملت را جنگ اعراب و اسرائیل مینامند. این نامگذاری نیز با توجه به خضور عملی ارتش دولتهای مصر، اردن سوریه و لبنان با حمایتهای مالی عربستان سعودی از فلسطینیها یک نامگذاری انتزاعی و سیاسی نیست .
دیگر احتیاجی به مقاله نویسی و اثبات قلمی و کتابی هیچ فرد و دولتی ندارد . این مسئله را امروز سر سخترین دولتهای عربی نظیر مصر اردن و سوریه نیز پزیرفته اند .پزیرش آن بر از طرف اساس مصوبات نشست نروژ سازمان آزادیبخش فلسطین دیگر جائی برای مناقشه برای هیچ گروهی در میان فلسطینیان باقی نگذاشته است.
اینکه دستجاتی نظیر حماس و حزب الله با تاثیر گرفتن از دولتهای بیگانه ای در حارج از مرزهای فلسطین نظیر ایران و سوریه دولت اسرائیل را برسمیت نمیشناسند آنقدر ضعیف و بدور از منطق سیاسی است که قابلیت طرح ندارد .
حوادث عملی دولت امریکا در قبال یازده سپتامبر، موجبات تغیر سیاست خاورمیانه فراهم آورد. بطوریکه خود امریکائیها معترف شدند که حمایتهای یکجانبه آنها از اسرائیل موجبات عداوت کینه توزانه ملل عرب را باعث گردیده و پس از آن فشارهائی بر دولتهای اسرائیل تحمیل نمودند. در اینجا شاید این سوال پیش بیاید که آیا تغییر چنین روشی در سیاست خاورمیانه ای آمریکا در قبال فلسطینیها و اسرائیلیان بطور مساوی و کاملا حق طلبانه بوده است؟
به نظر ما پاسخ به چنین سئوالی میتواند درک ما را از فهم سیاسی پاسخ دهنده نسبت به مسئله:
(نقش اساسی سرمایه داری در صنایع جنگی و تسلیحاتی) در بخش دولتی و خصوصی آن هدایتگری سیاست جهانی و در امر صلح جهانی نشان دهد .
اگر میپذیریم که تجارت سرمایه داری نظامی و تولیدات جنگی در بازار جهانی هنوز هم یکی از سودآورترین تجارتهای بین المللی است . و نیزاگر میپذیریم که دولت آمریکا در راس با نظام فرانسه و انگلیس از عمده ترین فروشندگان تسلیحات جنگی در جهان محسوب میشوند . باید این پرسش را نیز همزمان مطرح نمائیم که خریداران جهانی چنین تسلیحاتی در میان کدام دول قرار دارند؟ و البته قبل از هر پاسخی دراین زمینه باید بدانیم که تولیدگران عمده تسلیحات جنگی هر سال در رقابت با حریفان تجاری خود مجبور به ایجاد انواع برتر و بهتری از تسمیحات جدید میباشد. از طرفی دیگر پرداخت هزینه کارگران متمدن و با سواد اروپائی دارای اتحادیه های صنفی و تامین سود آوریهای لازم . تولیدگران دولتی و صاحبان سرمایه تسلیحاتی را وا میدارد تا خریدارانی را نیز اگر شده بیافرینند تا به هر دو خواست خویش دست یابند .
بنظر ما در پاسخگوئی به چنین مطالب عمده و اساسی ای است که از شعار دهندگان (لونگ لیو اسرائیل) و نیز از حمایت کنندگان افراطی دفاع از آمریکای نوین پرسید، آیا پاسخی در رد اینواقعیات دارند .
دوستان مدافع چنین سیاست های دربستی از امریکا و اسرائیل هر گز از خود پرسیده اند که چرا باید مدافعان جدی صلح در میان هر دو ملت عرب و اسرائیل مانند انور سادات و اسحاق رابین ترورشوند.
آیا این دوستان راه اندازی جنگها در ایران ,عراق و افعانستان و اکثر نقاط کشورهای دیگر عقب مانده جهان نظیر کشورهای افریقائی را صرفا سیاسی داشته و آنها را بدور از سیاست گذاری,آ زمایش تسلیحاتی و نهایتا به فروش رساندن انها نمیدانند؟ و اگر چنین است؟ ایا نمیپذیرند که این دولتها و سرمایه داران عمده تسلیحاتی. متحدی بهتر از اسرائیل آنهم در دل بازاری که مشتریان خرید اسلحه در آنجا قرار دارند،.نمیتوانند داشته باشند؟
به نظر ما منطق کسانی که در این شرایط از وضعیت جهانی و سیاستهای موجود
افراطی دولتهای اسرائیل شعار لونگ لیو اسرائیل(زندة باد اسرائیل) را سرمیدهند, آن روی سکه جمهوری اسلامیست که شعار مرگ بر اسرائیل را پیش میبرد, نه هر دوی آن دو بدور از واقعیات عینی و سیاسی جهان امروزاند .
به نظر ما واقعیت رئالیستی و آرمانی فرزندان دو برادر تاریخی(اسحاق و اسماعیل) این است که آنها جعرافیائی آنچنان مناسب و بزرگی برای گزراندن حیاتی مشترک درین جهان را دارند بشرطی که اسرائیلیان ار منطق اسحاق رابین و حز ب سوسیالیستی و کارگری دولت خود دفاع نموده و فلسطینیان نیز از منطق الفتح و احزاب سوسیالیستی خود بهره گیرند.
آری آنها از چنان سرزمینی برحوردارند که هم از نطر وسعت و هم از لحاظ منابع طبیعی و سوق الجیشی میتوانند در دو کشور مستقل زندگی نمایند. به شرطی که از طرح صد در صد غلط حاکمیت مذهبی و یا عمده کردن مسائل مذهبی صرفنظر نمایند. و نیز به قول ساعر:
اگر غم نا ن فروشندگان اسلحه دول بزرگ اجازه دهد.
اما آنچه که مربوط به حوادث جدید سرباز گیری فلسطینیان و حملات اسرائیلیهاست:
درین باره واقعیت مسلم این است که انتخابات جدید فلسطینیها و به حاکمیت رساندن حماس در آن از نظر ذهنی و سیاسی بازگشتی به عقب و قهقرائی بود. افراطی ترین جناح فلسطینیان در تعصبات دینی و مذهبی روی کار آمدند که خود کپی دیگری از جمهوری اسلامی ایران میباشد. و این نه تنها به طبع اسرائیلیان نیست که خارج از علاقه و خواست مردم و همه احزاب مترقی فلسطین بود. سیاستمداران مذهبی حماس هنوز نتوانسته اند حود را در قبال مصوبات پزیرفته شده بین ا لمللی نشست نروژهماهنگ سازند که در آن فلسطینیان کشور اسرائیل را به رسمیت شناخته اند.
این بدان معنی است که عملا هیچ دولتی در فلسطین بدون به رسمیت شناختن اسرائیل نمیتواند مورد پزیرش جهان قرار گیرد..درست به همین دلیل استکه تمامی کشورهای جهان غیر مسلمان بلافاصله کمکهای مادی و مالی خود را از مردم و دولت محمود عباس را قطع نمودند. چنین دولتی مسلما نمیتواند مورد تائید جهان قرار گیرد ولو اینکه رای تمام فلسطینیان را داسته باشد.
ترور.آدم ربائی. سیاست انتهاری مجدد توسط حماس بنیاد نهاده شد.در حالیکه اعمال چنین روشهای در مناطق ترکیبی عرب و اسرائیلیان از طرف دولت گذشته محمود عباس مردود اعلام گردیده بود .
به نظر ما واقعیات سیاسی جهان بویژه درین دو دهه بخوبی نشان دادند که پیشبرد مبارزات ملی و میهنی فقط و فقط از طریق مبارزات سیاسی و با استفاده از اهرم دموکراسی میسر است و بس . مبارزات مردم افریقای جنوبی و اروپای شرقی و سایر نقاط جهان مصداق عینی و زنده چنین استدلالی است . که خوشبختانه نیروهای مترقی فلسطینیان و الفتح بدان دست یافته اند.
حماسی ها نیز باید پس ازگذشت پنجاه سال مبارزات ساسی پی در پی و پس از گذشت سه جنگ بزرگ که تقریبا همه کشورهای بزرگ عربی در آن شرکت داشته اند اینک بخوبی درک نمایند که سیاستی به جز سیاست اعلام و اعمال شده الفتح در شرایط نوین و موجود به پیروزی منتهی نخواهد شد. آنها باید درک کنند که به کار گیری قوانین بین المللی و از طریق مصوبات سازمان ملل و حقوق بشر و اتحاذ سیاست های اصولی است که میتوانند پشتیبانی جهانی را با خود داشته باشند .
شعار چنین پیروزی ای که مضمون آن محو اسرائیل از کره زمین باشد همان شعار ملایان حاکم بر ایران است که راه کربلا از فلسطین اشغالی است که به نوشیدن جام زهر انجامید
: اما آنچه مربوط به حوادث جدید گروگان گیری حماسی ها و حملات وحشیانه اسرائیلی هاست:
جبهه متحد(جمهوری خواهان) بلوچستان ایران خارج از هر گونه تنگ نطری نژادی و مذهبی به حق حاکمیت سیاسی ملت فلسطین و اسرائیل هر دو باورمند بوده و حقوق یکسان قائل است .اما درین رابطه چنین میاندیشیم که ملت فلسطین باید با نگاه و در نطر داشت منافع قدرتهای جهان که میتواند سیاستی اصولی و جهان پسند را بنیان نهد.
ترور،کشتار انتهاری، بیگناهان اسرائیلی در مدارس و اتوبوسها همان شیوهای است که سالها به کار گرفته شده . اینک عملا مردود دانسته شده اند و همچنین ترور رهبران حماس به دست اسرائیلیان یک عمل وحشیانه و غیر انسانی است.
عاملین چنین روشهائی حود به نیکی میدانند که نخستین ضرر آن از دست دادن حمایت معنوی جهان متمدن است. ما نیزمسلما چنین شیوهائی را مردود میدانیم. چه آن را یک سازمان بلوچی انجام دهد و یا عربی و انگلیسی.
اما از آنجا که دولت اسرائیل خارج ازرعایت موازین بین المللی و رعایت حق و حقوق دیگرملل .انتقام گناه کرده بلخی را از نیشابوری میگیرد و پاسخ گروگانگیری حزب اللهی های دستور گرفته از ایران را از ملت فلسطین و دولت لبنان میگیرد. عملی است که هر عقل سلیمی آنرا محکوم میکند. و در این رابطه به نظر ما محکومیت سازمان ملل از آن برای جهان کافیست.ولو آنکه کار حماسی ها موجب از دست دادن محکومیت اسرائیل درین عملیات از دولتها و کشورهائی شد که با اسرائیل منافع استراتژیکی و مشترکی دارند.
بمباران لبنان و اکثر شهرهای بیدفاع فلسطینی . بمدت بیش از یک هفته آ نهم بخاطر دو سرباز بگروگان گرفته در حالیکه اسرائیل بیش از ده هزار فلسطینی را در زندانهای خود دارد کاریست بسیار شرم آور و ضد بشری. درست به همین خاطرنیز سازمان ملل بعنوان تنها مرجع جهانی حق از باطل دولت اسرائیل را محکوم و دستور به قطع عملیات نظامی را از جانب هر دو طرف خواستار میباشد.
اگر ملت فلسطین برای بدست آوردن حقوق سیاسی خود سالهاست که در عذابی جهنمی بسر میبرند و چنین وضعیتی مسلما برای هر انسان سالمی دردناک میباشد. باید بعنوان یک انسان آزاده و بیطرف این را نیز در نظر بگیریم که هیچ شهروندی اسرائیلی درین سالها شب را بدون ترس از مرگ به صبح نرسانده است. و این هر دو برای ما دردناک بوده و هست.
در نگاه ما نخست همه انسا نیم قبل از آنکه بلوچ.فلسطینی.اسرائیلی..مسلمان یا یهودی باشیم.
در این رابطه پاره ای از دوستان تا به منافع ملی خود می اندیشند.گاه منافع سیاسی و ملی دیگر ملل را از یاد میبرند و از کلمه هائی نطیر به ما چی و.....استفاده نموده و یا میگویند جنگ فلان ملت بر علیه دیگری چه ربطی به ملت بلوچ دارد؟
نه دوستان! جنگی در ابعاد یک منطقه وسیع از جهان که چندین بار جهانی را با خطر یک جنگ عالمسوز مواجه نموده است نمیتواند در ملت بلوچ بی ربط باشد.
از نگاه انسانی و سیاسی ما . اگر قرار باشد تامین منافع ملی ملت بلوچ به آنجائی کشیده شود که سر نوشت دیگر مردم و ملتها را حتی در صورت ظلم و تجاوز آشکار نادیده به گیرد هر گز معنای آزادی و استقلال را درک نکرده و در بند حبس ا ین روحیه حیوانی بسر خواهد برد.
در چنین صورتی دولتزنان و دولت مردان جامه ما نیز تبدیل به آن دسته از دولتمردان امروزی اسرائیلی خواهند شد که با داشتن بیش از ده هزار زندانی فلسطینی ، به خاطر دو اسیر خود تمامی فلسطین و شهروندان بیگناه حتی کشوری دیگر را بمباران هوائی نماید.
ما در چنین حالتی با گاندی بزرگ همراه و همدل حواهیم بود که در پاسخ انتقام گیری هندیان، روز کشتار آ نها توسط ژنرا ل ا نگلیسی گفت:
اگر معنای آ زادی، انتقام و خون و بیطرفی به سرنوشت دیگران است؟ همان بهتر که هنوز در بند انگلیسی ها باشیم.
جبهه متحد بلوچستان(جمهوری خواهان) ضمن اعتقاد داشتن حق حاکمیت هر دو ملت فلسطین و اسرائیل آدم ربائی و گروگانگیری حزب الله را محکوم و مردود دانسته و شدیدا از حملات انتقامجویانه دولت اسرائیل بیزاری جسته دولت و ارتش آنرا در اعمال چنین وحشیگری و خشونتی بر علیه مردم فلسطین و کشور لبنان محکوم مینماید.
جبهه متحدبلوچستان-ایران (جمهوریخواهان
)

0 Comments:

Post a Comment

<< Home