Pahra پهره

news about balochistan

Wednesday, July 26, 2006


نويسنده: یک دختر بلوچ
دوشنبه 2 مرداد1385 ساعت: 0:42
کار جالبیهامیدوارم ادامه بدینپیشنهاد می کنم روی این قضیه جدی تر کار کنین. یعنی به طرح مسئله اکتفا نکنید سعی
کنیدعلت ها را ریشه یابی کنید و علت چنین رسم و سننی را معرفی کنید. و بعد از آن اگر
توانستیدراه کاری پیشنهاد بدین که منطقی باشه . من هم یک دختر بلوچ هستم و بخوبی
می دانم که مخالفت با خانواده چه عواقبی در پی خواهد داشت.
ریشه یابی:

پیشنهادی که این دوست دادن در واقع هدف اصلی وبلاگ دختران بلوچ است

و باید به عرضشون برسانم شما خود بلوچ هستید و آگاه بر افکاروعقاید وباورهای اقوام ما

دلیل ترویج این رسوم و سنن در جامعه بلوچ از تعصبات شدید کورکورانه وافکار وباورهای باطل و پوچ

نشات می گیرد.که خوشبختانه امروزه این خصوصیات مشترک اخلاقی قشر بلوچ به حداقل رسیده

وتعصبات شدید و بی جا به حد لازم ونیاز رسیده وافکاروعقاید منفی جای خود را به باورها و اعتقادات

مثبت و منطقی داده است .مگر در بعضی از اقوام محدود که چشم خودرا بر روی حقیقت بسته اند و

پیروی از فرهنگ امروزی و ترک برخی از سنتهای غلط گذشته را برابر با از دست دادن اصالت خود

می دانند و تحت هیچ شرایطی حاضر به تغییر نخواهند بود.

راه کار برای حل مشکل تحمیل به دختران:

این دختر خانم گفتند:من هم یک دختر بلوچ هستم و بخوبی می دانم که مخالفت با خانواده

چه عواقبی در پی خواهد داشت.

جواب: ترس را باید به کلی در وجودمان نابود سازیم ترس مانعی است بین انسان و آرمانها و رسیدن

به موفقیت ها و خوشبختی در زندگی. برای رسیدن به هر خواسته ای گام اول رها ساختن روح و

جسممان از وجود ترس است و تقویت امید.

دختران هم در این کره خاکی که خالق همه مخلوقات خلق کرده است زندگی می کنند و مثل همه

صاحب حق و حقوقی هستند خداوند انسان را آفرید وسرنوشت وی را در لوحی مکتوب ساخت

هر انسانی که پا در این جهان می نهد به سوی مقصدی پیش می رود که خداوند برایش مقدر نموده

به او حق انتخاب داد حقی که فقط از آن خود اوست و هیچ کس حق ندارد از او سلبش کند

و همانگونه که می خواهد در مورد زندگی و اینده اش تصمیم بگیرد

دختر حق دارد از حقوق خود استفاده کند و در مورد همسر اینده اش دست به انتخاب بزند و خود

تصمیم بگیرد نه با زور و اجبار.امروزه اگر از کسی این حق زائل می شود مقصر خود اوست

به خدا کسی را سراغ دارم که تا لب چاه مرگ رفت چون حاضر نبود با کسی که خانواده برایش

انتخاب کرده بودند ازدواج کند فاصله او بامرگ فقط در حد شلیک یک گلوله در کنار چاهی بیرون

از شهر زاهدان بود اما او باز هم بر گفته خود تاکید داشت و مرگ را بر تحمیل ترجیح می داد

اما عاقبت وقتی که او را به برزخ بین مرگ و زندگی کشاندند و باز هم نتیجه ای ندیدند. خود

پشیمان از کردار خویش شدند و متقاعد به بر هم زدن این عقد اجباری شدند. انها فهمیدند که

هرگز نمی توانند به زور دختر را مجبور به ازدواج اجباری کند.

بیائید همه دختران در خانواده ها با این سنت کهن و اشتباه مبارزه نمائیم وخود از حق خودمان

دفاع کنیم. اجازه ندهیم که کسی حق خدادادیمان را از ما سلب کند

ترس را کنار بگزاریم.مطمئن باشید اگر دختری خودش واقعا نخواهد هیچ کس نمی توان او را

مجبور با ازدواج با کسی بکند که هیچ احساس و علاقه ای نسبت به طرف مقابلش ندارد

دختران بلوچ ترس را کنار بگزارید. افکار و باورهای کهن و غلط گذشته گان را به دست باد فنا دهید

یک دختر بلوچ2006 باشید آزادی و زندگی را با حفظ اصالت و سنتهای مثبت اجدادمان و مهمتر از

همه حفظ فرامین الهی در آغوش گیریم و با تمام وجودمان احساس کنیم

ما بلوچیم باید به خودمان افتخار کنیم و بر خود به خاطر این امتیاز الهی که پروردگارمان به ما

عطا فرموده است بر خود ببالیم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home