Pahra پهره

news about balochistan

Saturday, August 05, 2006

بهتر بگم چند کلوم حرف غیر 30 یا 30

چندی پیش مطلبی را در اکثر وبلاگهای بلوچی تحت عنوان برخورد دور از شان و منزلت پزشکی در خصوص یک بیمار زن زاهدانی به نقل از آقای مهرنهاد مشاهده کردم که جای بسی تاسف برای همچنین برخوردهای در کشور دارد.
آنچه که از برخورد بی مسولانه نا بخردانه کارکنان بیمارستان بایک شهروند بلوچ بود باعث گردید تا این مطالب را بنویسم و به ذکر ناخوشایند این برخوردها بپردازم و باید بگویم طبق اصل مهم قانون اساسی حقوق شهروندی برای تمامی مردم اعم از مسلمان و اقلیت یکسان میاشد.و در عجبیم که کشوری که طلایه دار وحدت و یکپارچگی در جهان است چگونه حتی مردمانش از پذیرش وحدت رویه میان خود فاصله فاحشی دارند.و حتی کسانی که در این دوره اقدام به اقدامات تحریک کننده و کفر آمیز مینمایند که نمیتوان قضیه و جریان جشن عمر سوزی را پنهان کرد شما خودتا گواه باشید و بگویید کدامین وحدت در کجایی ایران مشاهده شده است شعار هایمان همیشه زیبا هستند اما اهدافمان در پشت نقاب زیبایی شعار زشت کریه میباشند.به کراهتی که همیشه ما مردم بلوچ حتی در شهر خودمان انتظار همچنین برخوردهای را داریم .امید وارم مسولان امر نه با سر تاسف و نه از روی بی میلی نسبت به این امر جوابگو باشند.
بلوچ مردمان کسانی هستند که سالهاست آماج بدترین سختیها را برای رفاه و اسایش دیگر هموطنانشان به جان خریده اند بدترین برخوردها را بدترین توهین ها را و بدترین شیوه های تزاد و نژادپرستی و یا بهتر بگویم آپارتایدی عجیب و غریب را شهاد هستند.
در عجبیم هرگاه به این جملات و با این حرفها در تلاش برای پشتیبانی از خود و اعلام حق و حقوق از دست رفته خود باشیم به اسامی مختلف حرفهای مانند گفتن حرفهای سیاسی و یا اوباش و ارازل قاچاقچی و ... در تیررس آماج گلوله های اتهام قرار میگیرم.
ببینید ما بلوچ هستیم و ایرانی و بلوچستان را جزی لاینفک از ایران میدانیم و همواره به ایرانی بودن خود افتخار میکنیم. و هدفمان بلوچستانی آباد است و این یعنی ایرانی آباد اینجا جایی است که هرگز بوی و صدای از میلیاردها دلار پول نفت که بدون هیچ نام و نشانی از صندوق ذخیره ارزی خارج و ناپدید میگردند در آن شنیده نمیشود اما هر از چند گاهی مسولانی که از نقاط دیگر بر اریکه مسند این استان مینشینند کامشان را با پول این مردم رنج دیده شیرین میکنند و سرمایه ها ...... و انتقال به جایی دیگر . حتی مامورانی که سالها فقط برای تبعید به اینجا انتقال داده میشدند اکنون آزادانه در تلاش برای رسیدن به اینجا هستند . چون یک گالن گازویل مطمئنا چند هزار تومان دارد . ببیند گفتن این حرفها دلیل برای گفتن چند کلام حرف سیاسی نیست اما گفته ها را باید گفت درد را باید شنید.کودکانی که هنوز پابرهنه به کلاس درس میروند و یا معلمانی که از سادگی مردم سواستفاده میکنند که به جای تدریس یا در مرخصی هستند و یا در استراحت کامل و اگر فردی از اهالی نسبت به این شیوه رفتاری آنها اعتراض کند چنان اتهاماتی به او وارد میکنم که خود بنده از ذکر آنها در اینجا معذورم. هزاران جوان این منطقه بی کار هستند اما معلمین حتی حق التدریس از جاهای دیگر به این منطقه آورده میشوند. کارخانه آب شیرین کنی که سالهاست افتتاح میشود ولی دوباره خراب و برای افتتاح مجدد حاظر میشود که باید بگویم به جایی افتتاح افتضاح میشود و به جای شیرین کردن آب دریا خون مردم را در شیشه های و دیگ های بخار زنگار گرفته خود میجوشاند. به جایی این آب شیرین کن اگر این بودجه صرف آبادانی بلوچستان میشد مطمنا جوابگویی بهتری از آب شیرین کن چابهار داشت . کارخانه ورشکسته بافت بلوچ که میتوان با همت و تلاش مردم تمامی مایحتاج اولیه و مواد اولیه آن را از همین منطقه تامین کرد اگر با حسابی سر انگشتی هم آمار بگیرید حساب و کتاب ایجاد اشتغال آن خیلی بالا میرود و یا کارخنه سیمان خاش و یا شرکت هواپیمایی تفتان ایر با پول مردم راه اندازی شد و اکنون هیچ خبر و اطلاعی از سرنوشت آن در دست نیست.و یا فرودگاه سراوان که افتتاح شد اما پروازی برای آن وجود ندارد و حقیقتا خود فرودگا طبق گفته کارشناسان امر داری اشکالات فنی فراوانی میباشد یا منطقه به ظاهر آزاد چابهار و در واقع زندان و یا بهتر تر بگویم بار انداز شخصی بعضی از افراد که اگر صد متر از منطقه آزاد بیرون بیایید سیل کپر نشینها را خواهید دید اما این کجا و آن کجا. اینجا جایی است که هنوز هم در شهرهای بزرگش مردم گالنهای آب را حتی بدتر از عشایر و روستاییان برای آشامیدن و آستفاده کردن به دوش میکشند.چه برسد به دیگر امکانات که خود از گواهر ناب روزگار میباشند.چه بگوییم که همگان به حقانیت گفته های بنده در خصوص این نقطه از ایران عزیز واقف و دانا هستند.جناب آقای دهمرده استاندار محترم شما بومی این استان هستید شما درد را میدانید و مشکلات را سالهاست حس کرده اید پس فراتر از میز استانداری را هم بنگرید و صدای ناله های مردم را بشنوید.به همان خدا قسم میخوریم همت شما بدون پاسخ نمیماند و ما یعنی تمامی جوانان بلوچ همچون سربازانی که گوش به ندای فرمانده خود میسپارند یارگر شما خواهیم بود اما به شرطی که همتتان کوتاه وهدفتان یک ماه نباشد.باید چنان محکم باستید و از مسولان در این خصوص جواب بخواهید که هرگز توان تفره رفتن و گفتن اراجیفی غیر معمول را نداشته باشند.جناب آقای استاندار محترم بدانید چشمام کودکان پابرهنه به شما است و امیدشان به همت شما نه نه نه از شما کفشی برای پای ترک خورده شان نمیخواهند و غذایی برای سیر شدن بلکه اشتغالی برای پدر و برادرشان را از شما طلب میکنند. به نظر من با دادن وامهای چند میلیون تومانی بجز بدهکار کردن مردم نمیتوانید چیز بهتر و مفید تری کسب نمایید پس به فکر چاره کاری مهمتر باشید.تا هرگز نامه ای از یک جوان بدستتان نرسد که : من توان پرداخت وام اشتغال را ندارم خواهشمندم نسبت به بخشش و یا تخفیف وام بنده را یاری نمایید.
جناب اقای استاندار شما عزیز ما هستید پس این را بدانید که باید از عزیزان گله کرد.چون اگر قبلا انتظارات ۱۰٪ بوده اکنون به ۱۰۰٪ رسیده است.
+ ورنا بلوچ

0 Comments:

Post a Comment

<< Home