Pahra پهره

news about balochistan

Wednesday, November 08, 2006

یک سخن دیگه

با سلام
هرچه خواستم از این موضوع چیزی ننویسم اما دلم راضی نشد و قلم در دست گرفتم تا از دل پر درم سخنی دیگر آغاز کنم:
مدتی است که متاسفانه بلوچستان دست خوش ناخوشایندی های فراوانی گشته است.بلوچستانی که مردمانش همیشه به صلح و تصلیح مورد احترام همه بوده اند.چرا چنین باشد که چنین شود و امروزه شاهد این مشکلات و این مصیبتها باشیم؟؟؟
و اما طبق یک اصل به نام اصل پارتو که مشکلات را به عدد۱۰۰ درصد تشبیه کرده چنین تعریفی دارد که ۲۰ درصد از مشکلات همیشه مصبب ایجاد ۸۰ ایجاد درصد مشکلات هستند.اگر با توانی صحیح و فکری قوی به برسی بپردازیم باید ریشه اصلی را در ۲۰ درصد مشکلات پیدا نماییم .۲۰ درصد مشکلاتی که هم اکنون بلوچستان به آن مبتلا است حاصل برخی اقدامات و برنامه ها و جریان سازی های سلیقه ای و ضد ملی بوده است. مقوله امنیت برای یک ملت مهمترین مقوله در تداوم و ادامه زندگی میباشد . امنیت میبایست در اولین قدم و در اولین پایه اجرائی بر پایه حفظ شان و شخصیت و کرامت انسانی بنا گردیده باشد . امنیتی که اگر کسی را به جرم اخلال در امنیت و نظم عمومی به دار مکافات می آویزند کسانی را که در پشت پرده در هیاهویی نا امنی مسبب ایجاد آن هستند را هم باید به این دار مجازات پیوند دهید.
در دنیایی پیشرفته امروز این حقیقت به اثبات رسیده است که هرگز نمیتوان با نیروی قهریه و ظلم جور امنیت را ایجاد کرد و یا برای مردم امینیت افرید بلکه با ان فقط کم رنگی امنیت را شاهد و نظاره گر بود. هرگز بلکه این فرهنگی است غلت و پس افتاده در دنیایی زوار دررفته دیروز و قرون ما قبل وسطا.
ما منکر و انکار کننده مجرم دانستن کسانی که جرمی را مرتکب شده اند نیستیم و مجازات کسانی که مجرم تلقیی میشوند را خواستاریم اما در اولین حرف میگوییم که جرم ثابت شود و مجرم شناخته شود نه اینکه جرمی نباشد اما مجرم فراوان پیدا شود.
دوم اینکه اگر در تلاش برای از بین بردن روحیه مجرم آفرینی هستیم طریق ایجاد مجرم و جرم را هم ببندیم و خواستگاه های مجرمانه را هم بخشکانیم .
مثالی کوتاه :
مدتی قبل بنده خدایی را از کار اخراج کردند تا به جایی آن ریاست محترم یکی از اقوام و نورچشمی های خودشان را منسوب نمایند . این جوان از کار رانده که نه جرمی و نه گناهی را مرتکب شده بود هنگامی که دیدی به جرم ناجرمی و به گناه بی گناهی اسیر خسم ابلیس صفتانه گشته است هنگامی که صدایی گریه تنها فرزندش را که از فرط گرسنگی و اینکه نه مادر توان شیر دادن این فرزند را داشت و نه پدر پولی برای تهیه حتی یک بسته شیر خشک را داشت . و نه اینکه آن جوان شرمسار بود از اینکه دستش را پیش کسی دراز کند . به کارهای نا جوانمردانه روی آورد در اقدام اول شروع به قاچاق سوخت نمود که این خود یک جرم است . هنگامی که دید روشو دادانهایش به این و آن برای بردن یک گالن بنزین به آن طرف مرز هزینه اش گزافتر است . به فکر چاره دیگری روی آورد. مواد مخدر...... خودش هم الوده به آن گشت اسلحه در دست گرفت درگیر شد اما متواری گشت و فرار ی شد ، به یاد خاطرات گذشته تلخ و شادکامی های شیرین خودش در کنار خانواده و فرزندانش افتاد و افسوس میخورد این بار به سراغ رئیس محترم همان اداره رفت فرزندش را به گروگان گرفت و آدم ربا گشت و در پایان و آخرین پرده بر سر دار مکافات آویخته شد تا درس عبرتی باشد برای دیگران که هرگز مرتکب جرم نشوند . آن ریاست محترم هر روز از روز قبل وضعیتش بهتر و هیکلش چاق تر و فربه تر میشود؟؟؟
خط سیر یک مجرم برای ایجاد جرم را نگاه کنید؟
آفرین یکی میگوید کاش فرزندش میمرد از گرسنگی اما به فکر کار خلاف نمیبود؟
یکی میگوید مگه خدا کسی را از گرسنگی کشته که این دومیش باشه ؟باز هم آفرین به هوش و ذکاوتتان!!!!!!!!!
اما به نظر من کاش آن رئیس اداره میمرد تا جمعیتی و جامعه ای را گرفتار هرج مرج و جمعی را روانه دار مجازات نگرداند.
دوستان خوبم هدف از گفتن این قطعه کوتاه که جریانی خیالی داشت گوشه شاید هم هم اکنون بخشی از واقعیت های پنهان یک مجرم باشد کسی که نواخواسته به جرم و مجرمیت گرفتار میگردد.
جامعه امروز بلوچستان امروزه در این شکل بسر میبرد که هر روز شاهدیم عده ای را به جرمهای گوناگون به دار مجازات اعدام آویزان میکنند.تا کی میتوان به اعدام دست زد تای کی ؟ تا زمانی که هیچ مجرمی نباشد و یا جرمی صورت نپذیرد؟ که این خیالی بیش نیست!!!
اگر در عمل با اینگونه کارها در تلاش برای رفع مشکل امنیت و کم نمودن تعداد مجرمان هستیم ولی سعی نماییم در حقیقت کار به دنبال ریشه یابی اصلی مشکلات باشیم . اینجا هیچ کس اول اول تولد خود مجرم به دنیا نیامده است و یا مجرمگونه زندگی خویش را اغاز نکرده است . بلکه با شوقی وصف ناپذیر و یا دردری عظیم از سوی اطرافیانش به دلیل فقر و تنگدستی و کم بودن توان تامین اجتماعی کشور قدم به رهگذار دنیایی امروزی گذاشته است.
امنیت جامعه بلوچستان و حل مشکل و مرتفع نمودن این مشکل لاینحل به دست کیست؟
امنیت خواستگاهی مردمی دارد نه دولتی و نه نظامی و نه با اعدام. امنیت فعلی است جدا ناپذیر از سرشت ادمیت. اگر به دنبال ایجاد امنیت هستیم سعی نماییم در اولین گام مردم را برای ایجاد آن سهیم بدانیم و مردمی را که میخواهیم امنیت را برایشان ایجاد نماییم. چون ایجاد امنیت در یک جامعه با نیروی زور و سرکوب و اعدام همانند داروی است برای بیماری که هر روز حال او را وخیمتر و امید به بهبودیش را کمتر میکند....
ادامه دارد....
http://ngaran.blogfa.com

0 Comments:

Post a Comment

<< Home