Pahra پهره

news about balochistan

Friday, September 29, 2006


بلوچستان،بلوچستان،بلوچستان
منم شرمنده در پیشت بلوچستان

مرا با سحر و جادو خواب کردند ترا خنجر زده بی تاب کردند
تو گشتی پاره پاره سخت بیچاره زدامانت همه گشتند آواره
منم فرزند نادانت بلوچستان
منم شرمنده در پایت بلوچستان

بسی خفتم نبودم هیچ احساس نجنبیدم نکردم هیچ وسواس
زحالت بوده ام هر وقت غافل همه عمرم برفت برباد بیحاصل
منم فرزند نادانت بلوچستان
منم شرمنده در پایت بلوچستان
فراوان رنج و سختی دیده ای مادر زنادانی فرزندت غمین گردیده ای مادر
تو مجروحی زمن رنجیده ای مادر زنامردی فرزندت بخود پیچیده ای مادر
منم فرزند نادانت بلوچستان
منم شرمنده در پایت بلوچستان
به درد بی حسابت آشنا گشتم زحرف لاجوابت جابجا گشتم
زخواب بس گران اکنون بپاگشتم زبیحسی و نامردی جداگشتم
منم فرزند نادانت بلوچستان
منم شرمنده در پایت بلوچستان
به قربانت همه خونم همه جانم دگر هر دم ببین این تیر و پیکانم
تو امید منی و پاره جانم ایمن باش و بنگر عهد و پیمانم
منم فرزند نادانت بلوچستان
منم شرمنده در پایت بلوچستان
دعایم کن خدایم یار باشد مرا یاور در ین پیکار باشد
شهادت یا که آزادی مادر یا زدشمن سر مرا در کار باشد
منم فرزند نادانت بلوچستان
منم شرمنده در پایت بلوچستان
www.delavar32.blogfa.com

0 Comments:

Post a Comment

<< Home