Pahra پهره

news about balochistan

Thursday, September 21, 2006

واي به داد ما برسيد . آبروي رهبر ما رفت

نويسندهاي گمنام مثل آقاي دلاور بلوچ و بيبگر بلوچ که از انتقاد ميترسند اين مطلب را مطاله کنند

- تو واقعا آدم لجبازي هستي، رفتار ديشبت خيلي زننده بود. - فكر نمي كنم به كسي ربطي داشته باشد. - اما تو آبروي همه ما را بردي! - راستش من هرجور كه دوست داشته باشم، رفتار مي كنم. لطفا توي كار من دخالت نكن! - فكر مي كردم آدم انتقادپذيري هستي، اما حالا مي بينم كه خيلي بي جنبه اي!
همه ما دست كم يك بار در طول زندگي مان شاهد چنين صحنه اي بوده ايم يا مكالمه اي مشابه آن را تجربه كرده ايم، زهر انتقادهاي تند و گزنده را چشيده ايم و به خاطر ايراد گرفتن از رفتار وگفتار دوستانمان دچار مشكل شده ايم. اين روزها انتقادپذيري هم مثل ساير ژست هاي اجتماعي مد شده و خيلي ها خودشان را نقدپذير مي دانند، اما برخلاف تصور عمومي، انتقاد كردن و انتقاد شنيدن، به هيچ وجه كار ساده اي نيست و راه و روش مخصوص به خود را دارد، تا جايي كه يونيسف و سازمان ملل متحد، انتقاد را جزو مهارت هاي دهگانه زندگي طبقه بندي كرده اند. آنها معتقدند كه اين مهارت در حفظ سلامت روان جامعه نقش مهمي دارد و بايد به همه افراد جامعه آموزش داده شود تا نسبت به يكديگر احساس مسئوليت كنند و آمادگي دائمي تغيير رفتار خود را داشته باشند.
انتقاد مخرب يا پرسشگر انتقاد مثبت يا پويا و سازنده، يك نوع انتقاد آگاهانه است و مي تواند در جهت از بين بردن يك مشكل يا ايجاد روابط بهتر صورت بگيرد. ويژگي هاي اين نوع انتقاد اين است كه با لحن آرام و كلمات محبت آميز بيان مي شود، از روي شناخت كافي و با اطلاعات صورت مي گيرد، انتقادكننده در جهت مثبت قدم برمي دارد و انتقادشونده هم احساس مي كند كه يك نوع سازندگي در او ايجاد مي شود. در اين نوع انتقاد، هر دو طرف يعني انتقادكننده و انتقادشونده فعال هستند و كلماتشان را براي ساختن و بهبود بخشيدن انتخاب مي كنند نه براي تخريب شخصيت يكديگر. اما انتقاد منفي، روند كاملا معكوسي دارد. : افراد روي اشتباهات و خطاهاي يكديگر تاكيد مي كنند. معمولا پيام هايشان را با طعنه مطرح مي كنند. در انتقاد منفي، موضوع اصلي مشخص نيست و هدف تنها تحقير و سرزنش طرف مقابل است. در چنين شرايطي هيچ پيشنهادي ارائه نمي شود و انتقاد بدون راه حل است. انتقاد منفي باعث بروز اضطراب در انتقادشونده و انتقادكننده يا هر دو مي شود. البته گاهي اوقات شخص انتقادكننده پيامش را همراه با احساسات گمراه كننده مثل خنديدن و تمسخر و چشمك زدن بيان مي كند، اما در هر حال محتواي پيام همچنان عامل تخريب است. در مجموع اين نوع انتقاد هيچ سودي ندارد و اكثر اوقات، لطمه هاي جبران ناپذيري به اعتماد به نفس و شخصيت افراد وارد مي كند. در واقع مي شود گفت انتقاد سازنده و مفيد آن است كه در ذهن مخاطب پرسش ايجاد كند؛ سوالي كه پيدا كردن جوابش مستلزم فعاليت ذهني و تغيير باورها و عادات كهنه باشد.
وقتي مي خواهيم انتقاد كنيم. اين تفكر خوبي است كه ما نبايد نسبت به خطاها و اشتباهات عزيزانمان بي تفاوت باشيم، حال چه اين خطاها به ضرر ما هم تمام شوند و چه اصلا ربطي به ما نداشته باشند. اما انتقاد از دوستان نبايد به قيمت رنجاندن آنها و شكستن غرورشان و حتي ايجاد كدورت در روابط منجر شود. به همين دليل ما بايد قبل از انتقاد كردن نكات زيادي را در نظر بگيريم و هنگام بيان موضوع هم ملاحظات بيشتري را رعايت كنيم. براي اينكه بتوانيم از كسي انتقاد كنيم، بايد دانش و آگاهي و اطلاعات كافي داشته باشيم، يعني انتقادمان مستدل باشد تا مورد قبول واقع شود. در عين حال لازم است كه موقعيت زماني و مكاني را در نظر بگيريم، مثلا اگر مي خواهيد از رئيس تان گله كنيد، وقتي كه او در حال رفتن به يك جلسه مهم است، زمان مناسبي نيست يا مثلا براي انتقاد از دوستتان، هنگامي كه توي ماشين نشسته ايد و در حال حركت هستيد، زمان و مكان نامناسب است. وقتي زمان و مكان و شرايط مناسب براي انتقاد كردن فراهم شد، آن وقت دست به كار شويد، اما اين مرحله هم براي خودش آداب و اصولي دارد؛ اول از همه اينكه هرچه لحن كلامتان آرام تر، شيواتر، رساتر و مهربان تر باشد، ميزان پذيرش طرف مقابل بيشتر مي شود. موضوع انتقاد بايد مشخص باشد، يعني ابهام نداشته باشد، در ضمن بايد عينيت داشته باشد و حاصل تصورات و برداشت هاي ذهني شما نباشد. انتقاد بايد قابل فهم باشد، يعني خوب و رسا بيان شود. سعي كنيد جملاتتان كوتاه و خلاصه باشد. از پند و اندرز و نصيحت پرهيز كنيد، چون طرف مقابل را به دفاع وامي دارد و شما را در موضع برتر نشان مي دهد، حال آنكه بايد با تمام قوا سعي كنيد اين احساس را در انتقادشونده به وجود بياوريد كه كسي بر كسي برتري ندارد، بلكه هدف، نوعي رد و بدل كردن اطلاعات است. خيلي تند و عجولانه وارد بحث نشويد، در عين حال از مقدمه چيني طولاني هم بپرهيزيد. با آرامش صحبت كنيد و هيجان زده نشويد. مراقب باشيد كه انتقاد حالت تهديد پيدا نكند. حتي الامكان روي شخصيت فرد تاكيد نكنيد، يعني از واژه هايي مثل عصبي، تند، بداخلاق و ... كه شخصيت كلي را بيان مي كنند، دوري كنيد و فقط رفتار مشخصي از فرد را مورد انتقاد قرار دهيد. سعي كنيد شايستگي ها و نكات مثبت فرد را مطرح كنيد و بعد سراغ موضوع اصلي برويد. خودتان را دوست فرد و همراه او نشان دهيد و با چهره اي مهربان و صميمي با او صحبت كنيد.
وقتي مورد انتقاد قرار مي گيريد. ممكن است شما هم مثل خيلي هاي ديگر، بارها از رفتاري كه هنگام انتقاد ديگران از خودتان بروز داده ايد، پشيمان شده و به فكر جبرانش افتاده باشيد. از آنجا كه همه ما، هر روز در معرض نگاه جامعه و اطرافيان، خانواده و دوستانمان قرار داريم، بايد هميشه آماده شنيدن نظرات، گله ها و شكايت هايشان باشيم. اما برخورد با انتقاد هم مهارت خاصي مي طلبد، به طوري كه باعث شود هم آدم منطقي و انتقادپذيري به نظر بياييد و هم به افراد اجازه تجاوز به حريم شخصي تان را ندهيد. سعي كنيد هميشه آماده شنيدن نظرات ديگران باشيد. وقتي كسي شروع به انتقاد از شما مي كند، نگرش مثبتي را نسبت به او در خود تقويت كنيد، يعني با اين پيش فرض به صحبت هاي او گوش كنيد كه انتقادش مفيد و سازنده است. به حرف هاي منتقد خود خوب گوش دهيد تا احساس كند متوجه منظورش شده ايد. توي چشم انتقادكننده نگاه كنيد و با اين كار توجه خود را به او نشان دهيد تا با اشتياق بيشتري با شما حرف بزند. مراقب باشيد كه صحبت او را قطع نكنيد و حتي الامكان نسبت به حرف هاي او بازخوردهاي كلامي و غير كلامي نشان دهيد، مثلا سرتان را تكان دهيد يا بگوييد آهان، خب. همچنين سعي كنيد نسبت به او احساس همدلي كنيد، البته توجه داشته باشيد كه همدلي به معني پذيرش نيست، يعني شما ممكن است حرف هاي كسي را بفهميد، اما قبول نكنيد و خلاصه آنكه به افراد اجازه بدهيد از شما انتقاد كنند. البته گاهي ممكن است شخصي بدون اطلاعات و آگاهي از شما انتقاد كند و شما احساس كنيد كه اين انتقاد به دليل جهل و ناآگاهي شكل گرفته و به عبارت ديگر انتقاد وارد نيست. در چنين شرايطي چه بايد كرد و بهترين نوع برخورد كدام است؟ دكتر رزاقي مي گويد: وقتي شخصي ما را نمي شناسد و زاويه ديدش نسبت به عملكرد و شخصيت ما ضعيف است، ممكن است انتقادش از ما به نظر غير منطقي و نادرست بيايد. در چنين شرايطي بهترين پيام ما در جايگاه فردي كه مورد انتقاد قرار گرفته، اين است كه از او تشكر كنيم و بگوييم كه راجع به پيشنهادش فكر مي كنيم. بدترين واكنش هم اين است كه به توجيه رفتار خودمان بپردازيم، چون به شخص اجازه ورود به حريم شخصي مان را داده ايم. در هر حال نبايد با او تند رفتار كنيم، حتي اگر لحن كلام او مناسب نبود، ما بايد آرامش خود را حفظ كنيم و عصباني نشويم. وي در مورد ويژگي هاي افرادي كه انتقادپذيري شان كم است، مي گويد: اين افراد، ظرفيت روانشناختي ضعيفي دارند و سلامت رواني شان كامل نيست. بعضي از آنها هم بيش از حد مغرورند و خود را توانمند مي دانند تا جايي كه حاضر نيستند كوچكترين نقطه ضعف خود را باور كنند. اما كساني كه ظرفيت روانشناختي بالا دارند، انتقاد را مي پذيرند و در مقابل آن انعطاف نشان مي دهند. آنها اعتماد به نفس قوي دارند و تصور مثبتشان از خود باعث مي شود كه هميشه در پي شناخت ابعاد وجودي شان باشند. آنها اشتباهاتشان را مي پذيرند و در جهت رشد خود گام برمي دارند.
يك جامعه انتقادپذير وقتي انتقاد به عنوان يك مهارت زندگي به افراد آموزش داده شود، خلق و خوي جامعه را تغيير مي دهد. افراد چنين جامعه اي تيزبين و هوشيارند. سير تفكرشان دقيق است و به جزئيات توجه بيشتري مي كنند. آنها به سطح آگاهي يكديگر حساس مي شوند و درست را از نادرست تشخيص مي دهند. اما گاهي اوقات انتقادپذيري در حد يك تظاهر اجتماعي باقي مي ماند و به مرحله عمل نمي رسد. دكتر رزاقي درباره ژست انتقادپذيري مي گويد: چون جامعه ما جوان است و به سمت رشد اجتماعي و آگاهي پيش مي رود، قطعا با انتقادپذيري همراه خواهد بود. در گذار از اين مرحله به سوي انتقادپذيري، ممكن است تظاهر و ژست هم زياد شود كه اين به خودي خود، اميدواركننده است، چون نشان مي دهد كه افراد به اين مرحله از رشد رسيده اند كه بدانند ناچارند در مقابل نظرات ديگران انعطاف نشان دهند. مثلا مدير يك مدرسه يا رئيس يك شركت در شأن خود نمي داند كه در مقابل انتقاد واكنش تند نشان دهد. در حقيقت جامعه يك جرياني را به وجود آورده و پيش مي برد كه اگر افراد با آن هماهنگ نباشند، احساس مي كنند كه عقب مانده اند. حال ممكن است خلق و خوي شخصيتي افراد، مانع بروز رفتار مناسب شود، اما تحت تاثير جامعه ناچارند كه در حد يك ژست به آن ارزش اجتماعي وفادار بمانند. و حرف آخر اينكه براي دروني شدن مهارت انتقادپذيري در افراد جامعه، لازم است كه انتقادها هر روز و همه جا تكرار
شوند تا افراد مقاوم و سرسخت نيز سرانجام بپذيرند كه با ديگران زندگي مي كنند و نمي توانند نظرات آنها را ناديده بگيرند

0 Comments:

Post a Comment

<< Home