Pahra پهره

news about balochistan

Tuesday, October 10, 2006

حمله نظامی به "ايران" و ديدگاهای مختلف پيرامون آن
هـ. س. براهويی (الس پهره ای)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امروز اکثر مردم جهان ميدانند که نقش حکومت در بيکار و گرسنه نمودن و يا راضی نمودن مردم تا چه اندازه مأثر است. واضح است حکومتی که از خواستهای قانونی و اجتماعی مردم دفاع ميکند، در هيچ کجای جهان دشمنانی در مقابل خود ندارد. و پرواضح است حکومتهای يکدست که فقط يک ايده را تحميل ميکنند، نه تنها در ميان مردمی که بر آنها حکومت ميراند، بلکه در مقابل يک کمپانی کوچک غربی نيز دلسوزانی ندارد.
ديدگاههای حمله به "ايران" را اعتراض مردم، شدت عمل حکومت و کمپانيهای غربی، مشخص ميکند. برای اينکه در اين مبحث پيش برويم، اول از مسبب اصلی حمله و جنگ که همانا حکومت يکدست است شروع ميکنيم.
امروز بر هيچکس پوشيده نيست که رژيم اسلامی تهران در طول بيست و هشت سال عمرش نتوانست ابتدائی ترين پاسخهای مردم را بدهد. لذا مورد انتقاد و فشارهای مردم واقع گرديد. اين رژيم برای آنکه حکومت را از دست ندهد، بارها در تعويض آخوندهای با و بدون عمامه اش، گاهی با لبخند خالی و بی معنیء خاتمی، گاهی با رها کردن مردم به دست هرج و مرج، قاچاق، رشوه، دزدی، دروغ و.. برياست رفسنجانی و گاهی با قلدری و موج اعدام و کشتار و سانسور از قبيل خلخالی ها و احمدی نژادها دست يازيده و کوشش کرده است. با اين مجموعه از شگردهای رژيم تهران ديديم که نه تنها چيزی دستگير مردم نشد، بلکه حال و روز، کار، فرهنگ، وتلاشهای متعدد و بالنده مردم را آشفته کرده و بر زمين کوبيد و روی آن تف انداخت.(اين تند گوئی نيست بلکه عمل هر حکومت ديکتاتور و مذهبی بوده و ثابت شده است.) بطور مثال اگر رای اکثريت و بالانس معيارات مردم هندوستان را ناديده انگاشته و آنرا چون رژيم امامی "ايران" به انگاريم، در يکی از فرقه های مذهب هندو که زن باقی مانده از شوهر متوفی را زنده با جسد مردش ميسوزانند، هنوز ميتوانست بصورت قانون يکدست دوام داشته باشد. آنها در اينکه اين عمل گفتهء خدا است و دنيای ديگری نيز پس از مرگ هست، شکی ندارند.
از آنجائيکه رژيم تهران هنوز نميخواهد در مقابل مردم کوتاه بيايد، به هر گونه شگردی دست زده است. اکنون به آخرين حربه که تاکنون تمام ديکتاتوران جهان بعنوان آخرين چاره از آن برای درقبضه داشتن حکومت تلاش ورزيده اند، متوسل ميشود: يک حکومت تمام عيار نظامی با بهانه ايجاد جنگ افزار اتمی و فراهم آوردن زمينه های جنگ و حمله آمريکا و سپس خود بخود ايجاد حکومت نظامی از قبيل رژيمهايی مثل يا بدتر از پاکستان.
درصورت پيش آمدن چنين حالتی حتی زد و بندها با غرب نيز ميتواند تقويت يابد. آخوندها با يکی ـ دو حملهء آمريکا زمينه باقی ماندن رژيمشان را بصورت حکومت نظامی در اين جهانی که معيار مشخصی برای مردم وجود ندارد، ميتوانند در کنار زدوبندها به تثبيت چنين جهانی برسانند و در سايهء ژنرالی زورگو مثل پرويز مشرف به احکام شرعی و فتواهايشان به تحميل خود بر مردم ادامه بدهند.
اکثر مردم به سبب دنبال کار و زندگی دويدنها وقت آشنايی با مسائل سياسی را ندارند. لذا از هرچه که به کار و زندگی اشان صدمه وارد آورد، بصورت ساده، تجربی و حقيقی گناهش را نوع حکومت موجود ميدانند. از اينرو بسياری منتظر دستی قوی اند که تحميل و مزاحمت رژيم تهران را از سرشان کم کند. اين عده کثير از مردم که در انتظار جريان يکی دو حمله آمريکا هستند، به اينکه در چنين جريانی مسائل تحميلی و سياسی به کدام سو ميرود، کاری ندارند و فقط منتظر حمله اند تا بقول خودشان از شر آخوندهای با و بدون عمامه نجات يابند.
ميدانيم که "ايران" را کشورهای غرب بوجود آوردند و حتی وجب به وجب مرزهايش را غربی ها(امپراطوری انگليس) تعيين کردند. در اين مقوله نه رای و دست ترک آذری در کار بود و نه ساير ملل گنجانيده شده در"ايران". يکی از دلايلی که غرب گهی با نشاندن شاه، گهی آخوند و گهی دوستی ميکند و گهی حمله، به اين دليل است که "ايران" را خودشان بوجود آورده اند. لذا باز هم با همان شيوه و ميل خود ميخواهند در آن تغييراتی بدهند. در اين موضوع حکومتی که مردم اورا نميخواهند، اگر از دستورات غرب سرپيچی کند، مسلما سيلی محکم و يا گوشمالی کوچکی را در پيش رويش دارد.
با فراز و نشيبهایی که در طول 78 سالیکه از عمر "ايران" ميگذرد، گروههای سياسی "ايرانی" نيز در امر تصميمشان در قبال حملهء آمريکا به سه دسته بزرگ و کوچک تقسيم شده اند.
از دسته های کوچک شروع ميکنيم:
گروههای کمونيستی از آنجائيکه با امپرياليسم آمريکا بيش از هر جريان سياسی ای مخالفت دارند، در زير سايهء "ايرانی" که امپرياليستها بوجود آورده اند، شعر سرنگونی جمهوری اسلامی اشان يا پذيرفتـنـشان از جانب آخوندها در همين حکومت و همچنين شعار ضد امپرياليستی و نعره ضد جنگ عليه"ايران" را همزمان ميسرايند و از هر جا که توانستند پخش ميکنند. اين دسته، هم در کنار حکومت برخی ملاها که از آمريکا فاصله ميگيرند، قرار دارند، و هم برای پس زدن ملاها و روی کار آوردن حکومتی از قبيل کارمل، تره کی و يا نجيب الله در افغانستان برای "ايران" ساخته و دستپروردهء غرب، اما برای خودشان تلاش ميکنند. کمونيستها برايشان مهم نيست که "ايران" با قسمتی از سرزمين بلوچستان، و بخشی از خاک کوردستان، آذربايجان، احواز و ترکمنستان بزور تشکيل گردانيده شده است. آنها همين مجموعه فراهم شدهء غرب را ميخواهند در دست خودشان داشته باشند. از طرفی حد و مزر را هم برای کشورهای جهان قبول ندارند! به نظر آنها فرهنگها، زبانها، ساير ايده های سياسی و چيزهايی از اين قبيل با بوجود آمدن پرولتر بی معنی و مفهوم خواهد بود.

دستهء ديگر را فارسهای تمرکز گرای جمهوریخواه و مشروطه خواه تشکيل ميدهند. همهء کوشش اين دسته سرنگونی امپراطوری امامی تهران و در قبضه گرفتن امپراطوری و نيروی انتظامی کور و مطيع است. برای رسيدن بقدرت تمام کارهای آمريکا و اروپا را حاضرند انجام بدهند. چنانچه غرب و آمريکا جانب يک گروه و سازمانی خاص از آنها را بگيرد، مابقی آنها يا با خشم کور شروع به داد و فريادهای بی معنی عليه همديگر ميکنند، و يا در حالت دو دست بر سر مينشينند و ميگريند. گاهی که در درون "ايرانشان" سياست خود را بدون پايگاهی ميبينند طرفدار حمله آمريکا به "ايران" ميشوند. و گاهی که ملای با يا بدون عمامه ای چند روزی جنبشی بر وفق مراد آنها براه مياندازد، طرفداران صلح ميشوند.

بزرگترين دسته مقياس سنجـيـمان را در اين مبحث مردم ملل گنجانيده شده در "ايران" تشکيل ميدهند.
تمام اين ملل با آزاديها و رونقی که در کوردستان عراق مشاهده ميکنند، خواهان هرچه زوتر حمله آمريکا به "ايران" هستند.
اين دسته را دو طرز فکر بزرگ و کوچک در بر ميگيرد. گروه کوچک را فدراليسم خواهان تشکيل ميدهد. اين گروه به دليل عدم حمايت فارسها از يک "ايران" فدرال روزبروز رو به زوال ميرود. بنظر من چنانچه فارسها از تشکيل ايرانی فدرال و منقسم به جمهوريهای با مسمی حمايت ميکردند، کشوری شبيه سويس بوجود ميامد که جای انتقاد بر آن نميبينم. اما با عدم حمايت فارسها آنها کاری از دستشان ساخته نيست و نه تنها افرادشان را از دست ميدهند، بلکه خودشان همچنان در انتظاری واهی سرگردان بسر ميبرند. اين گروه فقط در انتظار آن ميباشد که شانس خود را با حمله آمريکا بيازمايد. آنهم اگر آمريکا بخواهد يک عراق و افغانستان ديگری با همه جنگهای داخلی اش در منطقه بوجود بياورد. زيرا فارسها در گروههای مختلف سياسی و مذهبيونشان با پيوستن به تروريست های اسلامی به آشوبهای منطقه خواهند افزود به گونه ايکه از دخالتهای خصمانه و ضد بشری اشان در عراق، افغانستان، پاکستان، ترکيه و اکثر کشورهای عربی و شمال آفريقا مشاهده ميشود.
اما خواست و ايدهء جمعيت بزرگتر اين دسته و عظيمتر نسبت به تمام ايده ها و گروههای سياسی منطقه که نام برديم را مردم مللی تشکيل ميدهند که خواهان آزادی و استقلال از همه مسائل و پروپاگنداهای سياسی و نظامی ميباشند. اين ملل همچنين خواستار حملهء آمريکا به زندانی بنام "ايران" و شکستن آن ميباشند تا بتوانند با بازپس گرفتن ازادی و سرزمينهای اشغالشدهء خود بدون دخالتهای ملتی ديگر و بدون استعمار و استثمار زندگی نمايند و با پشتوانه سازمان ملل متحد و کشورهای صلحدوست جهان که به حريم ملل احترام ميگذارند، به احدی اجازه دخالت و پا فراتر گذاشتن به محدودهء جغرافيايـی ديگران که در گذشته هميشه موجب تنش های بزرگ بوده است ندهند. زيرا از اينطريق ميتوانند از زير پوشش افکار شونيستی و امپراطوری سازی و سانتراليسم برحذر بمانند. در ميان مردم ملل دربند امپراطوريها احزاب و سازمانهايی با ايده های سياسیء مختلف وجود دارد؛ اما اين ملل پيش از هرموضوعی همچنانکه به صلح جهانی ميانديشند، به استقلال سرزمينهای تاريخی و واقعیء خود ميانديشند. تفکرات سياسیء چپ وراست و ميانه ای که در ميان ملل آزاديخواه وجود دارند، تاکنون مزاحمتی برای يکديگر بوجود نياورده اند. بلکه هرروز همهء آنها تلاش ميکنند تا همبستگی ملی و استقلال از دست استعمارگران را تقويت دهند. بطور مثال جز تعداد انگشت شماری که در "ايرانی" فدراليسم روبروی پارسهای ناراضی ميخواهند بمانند، و هر روز از تعدادشان کاسته ميشود، مردم شرق و غرب بلوچستان هرگز از ماندن و زجر کشيدن در زندانهايی بنام "ايران" و "پاکستان" راضی نبوده اند.
لذا آمريکا و غرب کارشان را چگونه و با چه تصميمی ميخواهند شروع کنند، همه در انتظارند. اما آمريکا و ملل جهان ميدانند که حقيقت در کجا نهفته است.

RegardsH.S.Braahui (ulus pahrai)
ulus_pahrai@yahoo.com
braahui@hotmail.com

0 Comments:

Post a Comment

<< Home